فرصت
يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۴۱ ق.ظ
فرصت نیاز نیست
که این زندگی
جز کولهباری از حسرت
بر دوشمان
نگذاشته است
گفتم:" کدام راه؟"
با چرخش دستاناش
نشانام داد
که هیچ
سکوت آمد و
ستاره در سیاهی شب خوابید
تا کاروان عمر
صاعقهباران شد
و تیک تاک ساعتها
لالایی وداع خواندند
و خاربوتهها
بوی گلها را غربال
و شادی را
با نیشخندهی تیغهایشان
مسخره کردند
این بود
خواب نانوشتهی هستی
که اکنون تعبیر میشد
۰۴/۰۷/۲۸