بادیه
يكشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۴، ۱۰:۴۸ ق.ظ
از هزار بادیه بگذشت
هزار وادی نیمهویران را
رها نموده
به اوج هماگون خود
کبوتر صلح
شاخهی زیتون را
به پیوند ناگزیر عشق و طرب سپرد
آن دم که یاس
زیر قدمهای نارسیس له شد
ارسطو با انگشت اشارهی خود
خدا را
در آسمان
نشانه گرفت
پروانهها با یاد تاکسیدرمی جان سپردند
و روباهها دمهایشان را به عنوان یادگاری
به آیینهی خوشرکابها آویختند
صبح از هزار رخنهی یک پیراهن
طلوع خواهد کرد
و تو
نسکافهات را لاجرعه هورت میکشی
دستپاچه
بیاختیار
کمربند تازهات کمرت را میزند
و یکی از موهایات
از قانون شانه پیروی نمیکند
قانون جاذبه با عطر تن نیوتن
بالهای سنجاقکیات را
به کف آشپزخانه میچسباند
سوت میکشد
قطار تاریخ
تا مغز نخاعت
بند کفشات را میبندی
و به فضلهی سیمرغ
که جلو پایات میافتد
دلخوش میشوی
89/1/2
۰۴/۰۸/۰۵