اعتیاد مجازی
چند روزی است به اینستا (همان اینستاگرام خودمان) سری نزدهام.
مثل معتادهایی که بدندرد میگیرند یا ذهنشان درگیر است که دوباره سراغ مواد بروند،
مدام با خودم کلنجار میروم که سری به اینستا بزنم؛
ببینم چه خبر است،
چه اتفاقی افتاده،
کی چی گفته،
کی با کی دعوایش شده،
کی چی معرفی کرده،
کی مرده،
کی بچهدار شده،
یا این که دیگران را از حضور خودم و فکرها و اندیشههایم مطلع کنم
و قس علیهذا.
مدام تحریک میشوم که صفحه ایسنتا را باز کنم و حداقل یک استوری بگذارم.
این جوری دیگران مطلع میشوند که من هم زندهام،
که من هم آدمی هستم،
که من هم نیاز به توجه (همان لایک و کامنت) دارم،
بلکه دیده شوم،
و به این صورت زنده بودن خودم را به اثبات برسانم.
تا چندی پیش مانند معتادی که تحملش تمام شده، هر چه جلوی خودم را میگرفتم باز هم نمیتوانستم نروم.
اما چند روزی است که به اینستا سر نزدهام و جالبتر این که دلم نمیخواهد،
اصلاً اصلاً دلم نمیخواهد سری هم بزنم.
کمی نگران خودم هستم.
اصلاً اخبار گوش نمیکنم،
به سایتها و کانالهای خبری توجهی ندارم و کلاً بیخیال دنیای اطرافم شدهام.
(گاهی فقط پیگیر بعضی خبرهای علمی، فرهنگی و هنری میشوم.)
مگر در مواردی که دنیای اطرافم بیخیال من نشود و مجبور شوم برای راست و ریست کردن اموراتش به این فضاها مراجعه کنم.
فعلاً همین وبلاگ نشان زنده بودن من است.
بقیه ول معطلند.
شاید هم من ول معطلم.
با خودم میگویم یک وقت زشت نباشد دیگر در اینستا فعال نیستم.
به نظرتان مشکلی پیدا کردهام؟
زشت نباشد یک وقت.
یعنی چه کار کنم؟