زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

انسان خوب

شنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۰۹ ب.ظ

انسان خوب چه کسی است؟ این سؤالی است که من سال‌ها در ذهن خود داشته‌ام و همواره به دنبال یافتن پاسخی برای آن بوده‌ام.

اما نتوانسته‌ام جوابی درخور، قانع‌کننده، قطعی و نهایی برای آن بیابم.

نمی‌دانسته‌ام که:

آیا انسان خوب همان انسان کامل است؟ مثل آنچه در عرفان معرفی می‌شود.

آیا انسان خوب یک انسان آرمانی است که به ندرت پیدا می‌شود یا مثل همین انسان‌های دور و بر ماست؟

آیا انسان خوب باید یک انسان مؤمن و معتقد باشد؟ اعتقاد از نوعی که جامعه مؤمنان می‌پسندد.

آیا انسان خوب باید نابغه یا حداقل تیزهوش باشد و انسان‌های کم هوش نمی‌توانند خوب باشند؟

یا مثلاً هر چه هوشمان کمتر باشد، از میزان بهره‌وری خوب بودنمان کم می‌شود؟

و

.

.

.

آیا اساساً ما باید تلاش کنیم انسان خوبی (اساساًتر! چه کاری خوب است و چه کاری بد؟) باشیم

یا همین که بد نباشیم و در حق کسی بد نکنیم و خر خودمان را برانیم، خوب محسوب می‌شویم؟

در کتاب‌ها و سخنرانی‌ها، اهل اندیشه و سخن هر کدام به فراخور دانش، سلیقه و علاقه خود جوابی داده‌اند.

جواب‌هایی که هر کدام می‌تواند بخشی از حقیقت را برملا کند اما همه آن را؟ فکر نکنم.

اما پاسخ خود من چیست؟ 

پاسخ من یک جمع‌بندی فکری نیست.

البته مطالعه و تأمل داشته‌ام اما به جای این که برای انسان خوب بودن ابعادی انتزاعی بسازم،

سعی کرده‌ام او را در ذهن خود تصویر کنم.

انسان‌ها خواه ناخواه بر هم تأثیر می‌گذارند.

چون با هم برخورد دارند و نمی‌توانند بدون این که با یکدیگر تبادل و تعامل داشته باشند، زندگی کنند.

انسان نمی‌تواند به تنهایی زندگی کند.

انسان باید نیازهای زندگی خود را از دیگران بگیرد و نیازهای زندگی دیگران را تأمین کند.

گاهی و بسیار گاهی این تعادلِ گرفتن و دادن به هم می‌خورد و در نتیجه انسان‌ها عذاب روح و جسم هم می‌شوند.

به نظر من انسان خوب انسانی است که سعی کند تا جایی که می‌تواند این تعادل را به هم نزند.

جامعه را دچار درگیری و ذهن‌ها را دچار اعصاب خُردی نکند.

این اتفاق گاهی با حلال‌خوری رخ می‌دهد، گاهی با انفاق، گاهی با ایثار و گاهی با این که کلاً خودت را نادیده بگیری و حقت را واگذار کنی.

از سوی دیگر گاهی با جهاد، گاهی با حق طلبی و گاهی با مقاومت است که تعادل برقرار و آن نظم ایده‌آل ایجاد می‌شود.

شاید بگویید تو هم که حرفت انتزاعی شد.

در ست است.

الان تصویر ذهنی‌ام را هم می‌گویم.

به نظر من انسان خوب انسانی است که وقتی از کنارش می‌گذری احساس می‌کنی یک نسیم خنک و دل‌خوش کننده از سوی او به طرفت می‌وزد.

حتی فکرش را هم نمی‌کنی که ممکن است از سوی او آسیبی متوجه تو شود.

جز لبخند از او نمی‌بینی و نهایتاً جز لبخند از تو انتظاری ندارد.

تو فقط از کنار او می‌گذری و بهره‌ای از آرامش می‌بری.

اگر بیشتر با او بنشینی، حتماً بیشتر بهره می‌بری.

امید، آرامش، تسکین، خیرخواهی، مشورت و راهنمایی چیزهایی است که از او به تو می‌رسد.

حال ممکن است تو هم آدم خوبی باشی و همین چیزها را به او برگردانی یا آدمی خنثی باشی و هیچ برنگردانی.

شقّ سومی هم وجود دارد و آن این که تو آدم بدی باشی.

آن گاه باید بنشینی و واکنشش را ببینی.

ممکن است باز هم با نسیم دلنواز خود تو را جذب کند

یا اگر پای بد کردن (خصوصاً به دیگری) و بر هم زدن تعادل در میان باشد (شاید همان تعبیر ظلم رسا باشد)

شدت نسیم افزونی گیرد تا جایی که تبدیل به طوفان شود.

آن گاه باید نشست و دید که آن نسیم آرام بنیان‌کن خواهد شد.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی