برای چهلم مادرم
شنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۵۰ ب.ظ
یک اربعین گریستن و خونجگر شدن
بدبخت و بیپناه شدن در به در شدن
مادر چو سایهات ز سرم رفت سوختم
این است حاصلم پس از عمری پسر شدن
میسوزم از درون ز فراقت بعید نیست
زین سوز جانگداز سراپا شرر شدن
چشمی که از جمال تو هر لحظه میشکفت
کارش شده است دم به دم از غصه تر شدن
یک عمر در هوات پریدن تمام شد
حالا رسیده موسم بیبال و پر شدن
خواهد شود ز بس که صدا کردهام تو را
نامت چو نقش در دلِ همچون حجر شدن
دنبال کیمیای وجود تو بودهام
نادم شدم کنون ز شر و شور زر شدن
گر من درخت باغ وجود تو بودهام
دیگر چه سود بارور و پرثمر شدن
در سوگ تو برای شفای دل حزین
سودم نداد شاعری و باهنر شدن
۰۲/۰۴/۲۴