شریعتی
من نه جزو طرفداران مرحوم علی شریعتی هستم
و نه پایههای فکری خود را از ایشان گرفتهام.
اگر علاقهای به ایشان دارم
صرفاً نوعی علاقهی ادبی است
نه معرفتی.
من نه جزو طرفداران مرحوم علی شریعتی هستم
و نه پایههای فکری خود را از ایشان گرفتهام.
اگر علاقهای به ایشان دارم
صرفاً نوعی علاقهی ادبی است
نه معرفتی.
چرا آدمها این جوری هستند؟
دیشب داشتم کتابی دربارهی صادق چوبک
نویسندهی معروف ایرانی میخواندم.
هنوز همان اوایل کتاب بودم.
دربارهی زندگی و آثار چوبک توضیحاتی داده بود
و این که چوبک خیلی از مصاحبه
حرف زدن و نوشتن دربارهی خودش ابا داشته است.
از نسل گلوله، فریاد و خون
تا نسل لاو، اکس پارتی، جنون
پاهایات خسته میشوند
و دری به رویات نمیگشایند
هنگامی که آن شاعر دیوانه
به کلهی پوک خود فشار میآورد
تا معادل مناسبی برای عشق بیاید
من تو را میدیدم
از این که بیتو مرا عمر به سر شود
محزون نمیشوم
زیرا که آن که به دنبال تو افتد
در کُنج غارها نشاناش باید جُست
بوی اتوبوس ولوو میدهی
از بس منتظرت ماندم
چشمانام مو درآورد
این داستان با یک دروغ شروع شد
و تو با سرنوشت درافتادی
خندههای بیامان من
پخش میشود درون آسمان
شادی از تمامی درون من
میتراود و زمین خشک را
خیسِ خنده میکند