جررررر
تموم دفترای شعرم جررررر
هر چی که بوده توی فکرم جررررر
هر چی که دلنوشته داشتم پررررر
تویی که بودی فکر و ذکرم جررررر
تموم دفترای شعرم جررررر
هر چی که بوده توی فکرم جررررر
هر چی که دلنوشته داشتم پررررر
تویی که بودی فکر و ذکرم جررررر
من همهی تابوها را شیکستم
تا ببینم که واقعاً چی هستم
نفهمیدم کیام؟ چیام؟ چجورم؟
تو زندگی دل به چه چیزی بستم؟
آری حسین آمد و ما را خرید و رفت
ما را به سوی درگه خاصش کشید و رفت
ما را که غرق بحر گناهیم بار داد
این عیبها که بود به ما را ندید و رفت
تو آسمون قلبم تو تک ستاره هستی
سیاهیای شب رو تو قلب من شکستی
من که حواسم نبود از شانس خوبم اما
ناغافل اومدی و تو قلب من نشستی
یکهو میریزد غم عالم درون جان من
یکهو آسان میرود بر بادها ایمان من
یکهو من من نیستم، یک آدم بیگانهام
یکهو من هم میشود بدخواه و خصم جان من
در من طلوع میکنی و روز میشوم
فارغ ز حال بیخود دیروز میشوم
دنیای تازهای به دل من نمودهای
مبهوت از این طبیعت مرموز میشوم
عشق تا بر گردنم طوقش فکند
وارهاندم از چرا و چون و چند
هر چه زنجیر است از پایم گشود
پاره کرد از دستهایم بست و بند
همهجوره دچار ایرادم
همهجوره خراب و ویرونم
خالی از هر چی خوبی و امّید
کورهراهی توی بیابونم
این خستگی نمیرود از تن برون چرا؟
کرده مرا دچار خمار و جنون چرا؟
این عقل رهگشا ز چه رو گشت در زوال؟
هر دم کشد مرا به دل خاک و خون چرا؟
دنیا پر از فساد و تباهی و زین قبیل
مردم حریص و بزدل و پتیاره و علیل
قومی خروسوش همه در شهوتاند غرق
قومی دگر به فکر شکم گشته همچو فیل