زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

تیغه کردن درها

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۰۱ ق.ظ

دوستی هنرمند

عکس‌هایی از

تیغه کردن پشت درهای قدیمی موزه هنرهای معاصر اصفهان

که بنایی زیبا و تاریخی است 

برای‌ام فرستاد 

و از من خواست حس خود را درباره‌ی آن بنویسم.

متن زیر حس من از دیدن آن عکس‌هاست:

بعضی فضاها چنان برای ذهن انسان آشناست

که انگار حتی پیش از دیدن‌شان هم آنها را می‌شناسی.

انگار می‌دانی سال‌هاست منتظر بوده‌اند

تا تو به درون‌شان پا بگذاری و لختی بیاسایی. 
معماری ایرانی برای ما ایرانی‌ها چنین حسی دارد.

فرقی ندارد خانه پدر بزرگ و اجداد خود آدم باشد

یا بنایی تاریخی مانده از قرن‌ها پیش. 
در این فضاها درها و پنجره‌ها چشم و گوش بنا هستند.

می‌‌توانی از راه آنها به ذهن فضا وارد شوی

و از درون آنها بیرون را تماشا کنی؛

از منظری که حال و هوای فرهنگ ایرانی را دارد.

درها و پنجره‌هایی که دارای قوس و کمان‌اند.

گاه رنگارنگ‌اند.

توالی دارند

و تو را در هزارتوی هزار و یک شب‌شان

به خلسه‌ای ناب وارد می‌کنند.

وقتی نزدیک‌شان می‌شوی

و نگاه‌شان می‌کنی

حس می‌کنی
 -هر کدام از این درها را بگشایی و وارد شوی- 
پیرزنی زیر کرسی نشسته

و برای نوه‌هایش قصه می‌گوید

یا دختری بافتنی می‌بافد

یا پیرمردی شاهنامه می‌خواند

یا کودکی دور اتاق می‌چرخد و بازی می‌کند.

در هر فصلی باشد

اتفاقی نو و تازه دارد می‌افتد

که هر کدام روایتی پشت سر خود دارند.  

آنها در حال روایت زندگی هستند.

زندگی که همیشه و همواره ادامه داشته و دارد

و هیچ گاه به بن بست نمی‌رسد.

زیرا دیوارها ابدی نیستند.

درها و پنجره‌ها

دیوارها را به سوی ابدیت گشوده‌اند.
در معماری ایرانی درها فقط محل ورد نیستند.

درها و پنجره‌ها معنی دارند.

چشم و چراغ خانه هستند

و پشت‌شان زندگی جریان دارد.
من این درها و پنجره‌ها را بارها دیده‌ام.

تعدد آنها راهی برای انتخاب مسیر ورود است.

چندین در به دنبال هم تو را برای ورود صلا می‌زنند.

از هر کدام که می‌خواهی وارد شو.

تو حق انتخاب‌های زیادی داری.

اما فقط

کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی توست.
هر کدام از درها را که خواستی باز می‌کنی

و به خوش‌آمدگویی صاحب خانه پاسخ می‌دهی.
من این درها را می‌شناسم.

بارها از آنها وارد شده‌ام

اما این بار من می‌خواهم وارد شوم و نمی‌توانم.

درها تبدیل به دیوار شده‌اند.

چطور چنین چیزی ممکن است؟
من از دنیای ایرانی خود به بیرون پرتاب می‌شوم.

دنیای مدرن بر بهینه‌سازی فضا و استفاده حداکثری از بنا تاکید دارد. اینهمه در به چه دردی می‌خورد؟

باید ببندیم‌شان.

کاربری‌ها را عوض کنیم و بهره‌وری را بالاتر ببریم.

اگر درها را تبدیل به دیوار کنیم چقدر فضای تازه پیدا می‌کنیم.

چقدر استفاده‌ی بیشتری می‌توانیم بکنیم و ... .
این دید امروزین درها را تبدیل به دیوار،

خانه‌ها را تبدیل به زندان  

و کوچه‌ها را تبدیل به بن بست کرده است.

می‌روی و نمی‌رسی.

می‌خواهی و نمی‌یابی.

چشم می‌گشایی و نمی‌بینی.

نمی‌توانی وارد شوی

و اگر وارد شوی راهی به بیرون نداری.

حوصله‌ی گفتار و رفتار از دست می‌رود.

آنهمه قصه‌ی رنگارنگ محو و تیره و نابود می‌شوند.

روزنه‌ها مسدود شده‌است

و خانه تبدیل به قبرستان.

زیبایی در کار نیست و اهمیتی ندارد.

جای آن را نه زشتی، که پلشتی گرفته‌است.

این نیت‌های خوب، گذشته‌ی ما را خراب کرده‌اند.
من خانه‌ی اجدادی خودم را می‌خواهم.

همان شکل که بود.

همان طور که می‌توانستم از درهای زیاد وارد شوم

و هیچ دری بسته نبود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۳/۲۷
محمد جلوانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی