حال دل
حالِ دل گر خوش نباشد حال دنیا خوب نیست
زندگی بی حالِ خوش فرخنده و مطلوب نیست
حالِ خوش، آمدنیامد دارد امّا واضح است
حال دل بیدلبر و دلدار اصلا خوب نیست
بگذرد این زندگی هر روز با حالی دگر
روزهایاش جملگی یک شکل و یک اسلوب نیست
مینماید زندگی بر ما تصاویر جدید
هیچ تصویری ولی چون چهرهی محبوب نیست
حال دل هر روز از لونی دگر گردد، چرا؟
چون دل است آخر برادر، دل که سنگ و چوب نیست
روزهایی هست پُر گرد و غبار از غم ولی
تا بروبی گرد غم از سطح دل جاروب نیست
گاه غم بر روی غم میغلتد و افزون شود
گوییا کرده فراموش این منم ایّوب نیست
کار دنیا عاقبت گردد بسامان غم مخور
حاصل تدبیر ایزد، جان من، معیوب نیست
هر چقدر از عمر خود را صرف نیکی کردهای
آن زمان جزو گذشت عمر تو محسوب نیست
بادهی عشق الاهی مینماید سرخوشات
سرخوشی محصول صَرف باده و مشروب نیست
آن چه گفتم حاصل عمر است و درس تجربه
این سخنها در کتابِ مدرسه مکتوب نیست