تیغه کردن درها
دوستی هنرمند
عکسهایی از
تیغه کردن پشت درهای قدیمی موزه هنرهای معاصر اصفهان
که بنایی زیبا و تاریخی است
برایام فرستاد
و از من خواست حس خود را دربارهی آن بنویسم.
متن زیر حس من از دیدن آن عکسهاست:
دوستی هنرمند
عکسهایی از
تیغه کردن پشت درهای قدیمی موزه هنرهای معاصر اصفهان
که بنایی زیبا و تاریخی است
برایام فرستاد
و از من خواست حس خود را دربارهی آن بنویسم.
متن زیر حس من از دیدن آن عکسهاست:
یکی از محبوبترین شخصیتهای هنری من
ریکی جروایز
-کمدین، استندآپ کمدین، نویسنده، مجری، بازیگر، کارگردان، صداپیشه و ...-
است.
چند روزی است
-حدود یک ماه-
که صفحهی مدیریت تارنما (وبلاگ) من آمار بازدید را نشان نمیدهد.
این اتفاق ساده کار نوشتن را برای من بسی سخت کرده است
و انگیزهی نوشتن را از من گرفته است.
پدربزرگ مادریام
یعنی پدر مادرم
سواد نداشت.
از لحاظ اقتصادی هم چندان وضع خوبی نداشت.
هر چند به نظرم از نظر هوش و استعداد کمبودی نداشت
اما بنا به عللی که تقریباً بر همگان مشخص بود
و به دوران کودکیاش
و مصیبتهای یتیمی برمیگشت
در کار و زندگی انسان موفقی نبود.
در عین حال انسانی شدیداً مذهبی بود.
ایام تعطیلات فرصت مناسبی برای وقتکشی و چرخ زدن در فضای مجازی است
معمولاً هم بیهوده و بینتیجه.
به دنبال همین گشت زدنها به مطلبی برخوردم که برایم جالب بود.
احترام به سلایق مختلف همگان
اگر چه در عرصهی نظر مورد اتفاق اکثریت قریب به اتفاق مردم است
اما عملاً چنین نیست
و بیشتر مردم نمیتوانند آن را رعایت کنند.
همهی ما انسانها
هر کدام
قلمبهی استعدادیم.
همگی اِندِ هوش
ذکاوت
اخلاق
هنر
فهم
و شعوریم.
سالها بین مردم شایع شده بود
که علم و دانش خیلی مهم است
علم منبع ثروت و اخلاق و هر چیز بهدردبخور دیگر شمرده میشد
و به تبع این اندیشه
مدرک تحصیلی چیز خیلی خوبی بود.
اگه یکی طاقتاش بیشتره
و بیشتر دوام میاره
دلیلی نمیشه
که حتماً لازم باشه
بقیه هم مثل اون
و به اندازهی اون
دوام بیارن.
در سریال هشت نمایش که در پست قبلی راجع به آن حرف زدم
گفتم که داستان سریال
نمونهی کوچکی از جهان ما را به نمایش میگذارد.