تاریخچه ای از شهر سازی در اصفهان 1
نگاهی به خاطرات امیرقلی امینی (بخش اول: دغدغه ها)
داستان تحولات عمرانی یک شهر و گام هائی که مسئولان شهری برای ایجاد چهره ای جدید و تازه در جهت سازندگی آن شهر بر می دارند، عموما در سینه ها پنهان می ماند، به نگارش در نمی آیند و به ندرت به نسل های بعدی منتقل می شود که از دلایل عمده آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 – معمولا مسئولان شهری و مهندسان شهرسازی و تلاشگران خدمت رسانی شهری افرادی اهل قلم نیستند و انس و الفتی با این امور ندارند و در نتیجه دغدغه نوشتن خاطرات و به جا نهادن آنها برای نسل های بعدی را هم ندارند.
2 – فشار کار و سختی های موجود در فعالیت های شهری فراغتی برای آنان باقی نمی گذارد تا به این مهم بپردازند و پس از گذشت زمان و فرا رسیدن دوره بازنشستگی یا بسیاری از خاطرات خود را فراموش کرده اند و یا از حساسیت آنها کاسته شده و نیازی برای به نگارش درآوردن آنها مشاهده نمی کنند. در عین حال نتیجه کوشش های خود را در برابر چشمان مردم شهر خود و نصب العین آنها می بینند و شاید پرداختن به آنها را به نوعی مطرح کردن خود و ریاکاری و در نتیجه امری نامطلوب به شمار آورند.
3 – شاید برای عموم مردم نیز دانستن اینکه چه اتفاقاتی برای شهرشان افتاده است تا بدین شکل و شمایل رسیده است و چهره امروزی خود را به دست آورده است، چندان جالب و جاذب نباشد.
در حالی که در واقع چنین خاطراتی سرشار از تجربیات گوناگون است که می تواند برای نسل های بعدی فعال در عمران آن شهر بسیار آموزنده و کارساز باشد و حتی دستمایه ی انجام فعالیت های هنری برای نویسندگان و مستند سازان به شمار آید.
واضح و بدیهی است که خلاصه کردن ساخت و ساز در یک شهر به دانستن یک سری دروس مهندسی خاص کاری بس اشتباه است که حتی ممکن است خسارات جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. بر هر مهندس شهرسازی واجب و لازم است که پیشینه ی فرهنگی، اجتماعی و عمرانی شهری که در آن فعالیت می کند را بداند و با تحولات آن شهر آشنا باشد تا بتواند تغییرات روبه رشد در آن شهر به وجود آورد و به قیمت تخریب و محو آنچه پیشینیان برجای نهاده اند به مدرن کردن شهر نپردازد.
امیدواریم که مدیران و مسئولان شهری امروز اصفهان حساسیت این مسئله را بپذیرند و گنجینه خاطرات خود را (اعم از اشتباهات و موفقیت ها) مکتوب نموده، در اختیار تسل های بعد از خود قرار دهند تا بهره کافی و لازم را از آنها ببرند.
جهت ایجاد انگیزه برای مسئولان و روشن شدن ذهن خوانندگان اشاره ای می کنیم به یکی از معدود خاطرات باقی مانده در زمینه آسفات کشی خیابان های شهر اصفهان که توسط امیر قلی امینی[1] یکی از شخصیت های فرهنگی اصفهان - که سالیانی چند عضو شورای شهر اصفهان نیز بوده است- به نگارش درآمده است.[2]
چنانکه با مطالعه این نوشتارمشاهده می شود انجام فعالیت های شهری در آن زمان ساز و کاری بسیار ساده داشته اند و همراه با از خودگذشتگی و اعتماد به افراد و بهره گیری از اشخاص مطمئن و دست و دل پاک بوده است که نتیجه آن سرعت عمل در انجام فعالیت ها و جلوگیری از اسراف های بی مورد بوده است. هرچند نمی توان روش استفاده شده در آن سالیان دور را برای امروز کارساز دانست اما پی بردن به آنها و داشتن گوشه چشمی به آنها در برخی برنامه ها خالی از لطف نیست.
[1] - امیرقلی امینی در سال 1276 خورشیدی در اصفهان متولد شد و هرچند در نوجوانی از هر دو پا فلج شد، اما در حیطههای روزنامهنگاری، ترجمه و فعالیتهای سیاسی و امور خیریهای بسیار فعال بود. امیرقلی امینی در فاصلهی سالهای 1307 تا 1321، روزنامهی اخگر، و روزنامهی اصفهان را از 1322 تا 1354 (جز یک دوره توقیف هشت ساله) در اصفهان منتشر کرد.
امیرقلی امینی پس از 28 مرداد، بهدلیل حمایت از دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت، از فعالیتهای سیاسی و حتی فعالیتهای عامالمنفعه بهناگزیر کناره گرفت اما به فعالیتهای فرهنگیِ خود ادامه داد. تاسیس «جمعیت شیر و خورشید سرخ اصفهان» در سال 1311 و تاسیس پرورشگاه کودکان اصفهان در 1313 از مهمترین فعالیتهای عامالمنفعهی امینیست. او همچنین در فاصلهی سالهای 1312 تا 1328 در چند دوره به عضویت انجمن شهر اصفهان برگزیده شد که در برخی از این دورهها ریاست انجمن را نیز برعهده داشت. امیرقلی امینی در سال 1357 درگذشت.
[2] - خوانندگان گرامی می توانند جهت آگاهی از منبع نوشتار و کسب اطلاعات بیشتر به آدرس زیر مراجعه نمایند:
http://anthropology.ir/node/9308