تاریخچه ای از شهر سازی در اصفهان 2
نگاهی به خاطرات امیرقلی امینی (بخش دوم: متن خاطرات)
در سراسر خیابانهای متعدد شهر اصفهان تنها خیابانهای کوتاه سپه و استانداری (صور اسرافیل) (که آن موقع[1] امتداد آن از اول کوی کنونی پست و تلگراف و دفتر دانشگاه [اصفهان] تا خیابان کمال اسمعیل هنوز خراب نشده و جزء قسمت سابق خود در نیامده بود) و خیابان چهارباغ [عباسی] از میدان 24 اسفند[2] تا بازارچه حاج محمدعلی و کوی کنسولگری روس و خیابان شاه[3] که در زمان مرحوم صور اسرافیل[4] آسفالت شده بود کلیه خیابانها دیگر شهر خاکی بودند و شهرداری موظف بود همه روز تمامی آنها را به علاوه تمامی کوچهها آبپاشی بکند و با آن که یک دستگاه ماشین آبپاشی هم داشت حریف این کار نمیشد و غالباً روزی یکبار کوچهها و دوبار خیابانها بیشتر آبپاشی نمیشدند و مخصوصاً در فصلهای بهار و تابستان و پاییز تا وقتی که بارندگی نمیشد بر روی تمامی شهر یک پرده از گرد و غبار به مانند ابر پوشیده شده و راه تنفس را بر مردمان تنگ میساخت.
انجمن [شهر] چنین مصلحت دید که قبل از هر عمران و آبادی به کار آسفالت کردن خیابانها بپردازد و به همین مناسبت آگهی مناقصه آسفالتکاری یکصدوپنجاه هزار متر از خیابانهای شهر را انتشار داد و شرکت گروکا[5] مناقصه را برده بود و تمامی مقدمات دیگر فراهم شد و انجمن شهر هم مناقصه را طبق پیشنهاد شهرداری تصویب کرد ولی استاندار وقت آقای محمدعلی وارسته از موافقت با پیمان و امضای آن خودداری میکرد.
یک روز دولتآبادی[6] به من گفت: من نمیدانم آقای وارسته روی چه اصلی از امضای پیمان گرومیکو خودداری میکند و مدیران این شرکت برادران گروبرگر را که اتفاقاً افراد خوب و صلاحیتداری هم هستند در این شهر معطل و سرگردان گذارده است. گفتم: من به جنگ او میروم تا ببینم چه میشود.
فردا طرف عصر یعنی موقعی که آقای استاندار وقت کافی برای صحبت داشت طبق قرار تلفنی به دفتر ایشان رفتم و پس از انجام تعارفات معمول گفتم: قربان، بنده یک سوال دارم که بدون هیچگونه پیرایه از جنابعالی میکنم و آن این است که میدانید صور اسرافیل در این شهر چه حُسن شهرتی دارد. و این حُسن شهرت را مدیون جدیتی است که در راه عمران و آبادی شهر اصفهان به کار برده، آیا شما هم میل دارید پس از انتقال از اصفهان چنین نام نیکی را از خود به یادگار بگذارید؟ گفت: البته، البته، پر واضح است و امید دارم هم چنین بشود. گفتم: یکی از ضروریترین اصلاحات اصفهان که مورد احتیاج مبرم مردم شهر هم هست فعلاً آسفالت شدن خیابانهای اصلی است. در این صورت چرا جنابعالی با اجرای این امر نظر موافقی ندارید؟ گفت: چگونه و به چه دلیل؟ گفتم: به همین دلیل که مناقصهای را شرکتی برده است و جنابعالی اجازه نمیدهید جامه عمل به خود بپوشد. گفت: وقتی رئیس این شرکت خود اقرار و اعتراف بکند که تاکنون در راه بُردن این مناقصه که فقط دو میلیون تومان است نودهزار تومان خرج کرده است، در این صورت میخواهد حداقل نهصدهزار تومان هم استفاده بکند. با این حال، چهطور من میتوانم به انجام چنین عملی اجازه بدهم و مردم که یک شاهی یک شاهی این پول را پرداختهاند از مصرف آن چه استفادهای خواهند برد؟ گفتم: من دو میلیون تومان ثروت ندارم ولی آنچه را که دارم با سرم به شما تضمین میدهم که نگذارم آنها حتی یک ریال سوء استفاده و به حقوق مردم و شهرداری تجاوز بکنند. در این صورت بگذارید نود هزار تومان جریمه رشوه دادن خود را بدهند تا چشم آنها و سایر پیمانکاران به حساب بیفتد. ولی انجام این تعهد فقط یک شرط دارد و آن این است که اجازه دهید یک صدم این دو میلیون به مصرف نظارت در عمل برسد یعنی برای جلوگیری از نهصد هزار تومان دزدی پیمانکار فقط بیست هزار تومان خرج بشود. گفت: کدام ناظری را میگذارید که برای سوء استفاده خودش تازه با پیمانکار بست و بند و همکاری نکند؟ گفتم: من سه نفر را در نظر دارم که پاکترین افراد این شهر هستند و خودتان هم میتوانید در اطراف پاکدامنی آنها تحقیقات بکنید. گفت: نه، هر کس را شما معرفی بکنید من یقین دارم پاک است و مورد اطمینان. حالا اینها کیستند؟
[1] - اوایل دههی 1320 خورشیدی. آ
[2] - میدان انقلاب فعلی. آ
[3] - خیابان طالقانی فعلی. آ
[4] - میرزا قاسم صوراسرافیل (1257-1327خ) در اوایل دههی 1310 خورشیدی چندی حاکم اصفهان بود. آ
[5]- در اصل: گرومیکو
[6] - امیر دولتآبادی؛ شهردارِ وقتِ اصفهان. آ