در باب تقویم
هر سال خورشیدی یعنی یک بار چرخیدن زمین دور خورشید تقریباً به اندازه 365 روز یعنی 365 بار چرخیدن زمین به دور خودش است. هر ماه قمری یعنی یک بار چرخیدن ماه به دور زمین نیز حدود 29 تا 30 روز یعنی 29 تا 30بار چرخیدن زمین دور خودش طول میکشد.
هر سال شمسی میتواند 12 ماه قمری در خود جای دهد و حدود 10 روز نیز اضافه بیاورد. بنابر این به هیچ عنوان نمیتوان یک سال قمری و ماههای آن را با یک سال شمسی و ماههای آن به صورت دقیق و همیشگی تطبیق داد. در گذشتههای دور برای تقسیمبندی سال شمسی به اجزای کوچکتر آن را به 12 برج (چیزی تقریباً هماندازه یک ماه قمری) 30 روزه تقسیم میکردند که 360 روز میشد و 5 روز اضافه میآمد که آن را خمسه مسترقه یا پنج روز دزدیده شده میگفتند و آدابی برای آن داشتند.
بعد از اسلام تقویم شمسی تقریباً کاربرد خود را در ایران از دست داده بود و جز برای زرتشتیان که مناسک ویژه خود را طبق ایام آن انجام میدادند و یا جشن نوروز در ابتدای سال برای عموم موضوعیتی نداشت. در آثار بعد از اسلام چه در تایخ نوشتهها و چه هر جای ثبتی دیگر به ندرت اشاره به تاریخ شمسی وجود دارد و اگر هم باشد شمسی یزدگردی است و نه هجری شمسی. ایجاد تقویم جلالی نیز برای شناسایی روز اول سال و شناخت اعتدال ربیعی و خریفی بود نه اعتنا به کاربرد برجهای شمسی در تقویم.
این روند تقریباً تا پایان دوره قاجار ادامه داشت. با ظهور بارقههای سرکار آمدن رضا شاه و تأکید بر مسائل ملی، استفاده از تقویم ملی (هجری شمسی) بر آنچه قبلاً بود (هجری قمری) غلبه پیدا کرد. برای این که از شر 5 روز خمسه مسترقه خلاص شوند و آن را به نحوی در تقویم بگنجانند که 5 روز بیصاحب در تقویم نباشد، شش ماه اول سال (نیمه اول سال) را 31 روز و پنج ماه بعدی را در نیمه دوم سال را 30 روز و ماه آخر 29 روز و قرار دادند تا سال 365 روز شود. (در سال کبیسه ماه آخر 30 روز و سال 366 میشود.)
اما این روش به نظر من یک مشکل عمده داشت و دارد که نمیدانم چگونه عقلای قوم در آن زمان آن را با چشمپوشی عجیبی زیرسبیلی رد کردهاند. من منجم و ریاضیدان نیستم و استخراج تقویم هم بلد نیستم اما این مسئله برایم حل نشدنی است و هر چه فکر میکنم راه به جایی نمیبرم. اگر کسی بتواند بنده را راهنمایی کند ممنون میشوم. اما اشکال من چیست و به کجاست؟
وقتی ما ماهها (/برجها)ی نیمه اول سال را 31 روزه و نیمه دوم سال را 30 و 29 روزه میکنیم عملاً نعادل بین نیمه اول و دوم سال را به هم میزنیم. بدین صورت نیمه اول سال 6 تا 7 روز از نیمه دوم سال بیشتر است. اگر روز اول سال (/نوروز/اعتدال ربیعی) دقیقاً سر وقت و جای خود محاسبه و قرار گیرد، اعتدال خریفی که باید دقیقاً در برابر آن در نیمه سال باشد چنین نخواهد شد. به تبع آن چله تابستان، چله زمستان (/یلدا) و مواردی مانند مهرگان و تیرگان و ... هم سر جای خود نخواهند بود. اندیشمندان نجومی ما میتوانستند با ابتکاری ساده از این امر جلوگیری کنند و این نقیصه را تا حدود زیادی رفع نمایند و آن هم این که به جای این که تمام ایام خمسه مسترقه به اضافه یک روز بیشتر را در نیمه اول سال جای دهند (/بچپانند) آن را در طول سال پراکنده میکردند. به این شکل که ماههای سال یک ماه در میان 31 و 30 روزه میشدند. ماه اول 31، ماه دوم30، ماه سوم31، ماه چهارم 30 تا آخر سال. ماه دوازدهم هم در صورتی که سال معمولی بود 29 و اگر کبیسه بود 30 روز میشد. این گونه 3 روز از خمسه مسترقه در نیمه اول سال و 3 روز از آن در نیمه دوم سال قرار میگرفت و تعادل دو نیمه برقرار میشد.
واقعاً نمیدانم علمای نجوم ما چه دلیلی داشتهاند که این کار را نکردهاند. آیا به ذهنشان نرسیده یا دلیل خاصی برای اجرای روش خود که اکنون جاری است داشتهاند.
به هر حال این چیزی است که به ذهن من متبادر شد و دوست داشتم به دیگران نیز منتقل کنم. هر چند میدانم با اجرا شدن روش جاری که اکنون نزدیک به صد سال قدمت دارد جایگزین کردن روشِ دیگر امکانپذیر نیست، اما به دلایلی که گفتم روش خودم را درستتر و کاربردیتر میدانم.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥