زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

کله خر بودن

يكشنبه, ۲ دی ۱۴۰۳، ۰۹:۴۶ ق.ظ

کله خر بودن خوب است یا بد؟

برادرم تعریف می‌کرد که در محل کارش

همکاری دارد که وضع اقتصادی چندان خوبی ندارد.

در حقیقت ورشکسته شده است.

پیش از این کار و کاسبی مناسبی داشته است.

ظاهراً در کار تلفن همراه بوده است.

مغازه و دفتر و دستکی داشته

و برو و بیایی.

هنگامی که ازدواج می‌کند

مغازه را دست شاگردی می‌سپارد و همراه همسرش به سفر می‌رود.

سفری که چهار ماه طول می‌کشد.

یک سفر لاکچری و پر خرج 

دور تا دور ایران.

البته هنگام سفر حواسش به کار و بارش بوده است

اما با این حال

وقتی بر می‌‌گردد متوجه می‌شود

که زندگی‌اش بر باد رفته است.

شاگرد که دلش نسوخته

یا کلکی در کارش بوده است

یا توانایی‌اش را نداشته

به هر صورت نتوانسته

مغازه را به نحو احسن اداره کند

و کلی قرض و بدهی روی دست این شخص می‌ماند.

او هم مجبور می‌شود مغازه را ببندد

و در مغازه‌ی دیگری شاگردی کند.

همه به او می‌گویند 

آخر ای آدم عاقل!

این چه کاری است که تو کردی؟

چرا زندگی‌ات را این طور بر باد دادی؟

و ... .

به قول حافظ:

که این کند که تو کردی به ضعف همّت و رای؟

اما پاسخ او جالب و نکته‌ی اصلی همین است:

«کیف دنیا را کردم.

کاری که هیچ کدام از شما نمی‌توانید انجام بدهید.»

راست می‌گوید.

کاری که او کرده است

از توان بیشتر افراد خارج است.

کمتر کسی حاضر می‌شود چنین با زندگی‌اش بازی کند.

اما او با این کارش

یک خاطره‌ی ماندگار ایجاد کرده

که همیشه در ذهن او و همسرش ثبت است

و تا عمر دارند می‌توانند با آن زندگی کنند و خوش باشند.

یک کار کله خرانه.

در فیلم متری شش و نیم

نوید محمدزاده دیالوگ جالبی دارد.

آنجا که می‌گوید:

«با پنج سال خلاف جوری زندگی کردم که شاه نکرد.»

تعداد کمی از انسان‌ها هستند

که این قدر کله خر باشند.

اما آیا در کل این جور رفتار کردن ارزشش را دارد؟

مسلماً پاسخ چنین سؤالی

به شخصیت

ژنتیک

و تربیت افراد بستگی دارد.

برای برخی جواب مثبت است

و برای برخی دیگر منفی.

در عین حال که

دوران جوانی بهترین زمان برای انجام کارهای پرخطر است

و هر چه سن انسان بالا می‌رود

محافظه کار تر می‌شود.

و به همین خاطر جواب چنین سؤالی

در مقاطع سنی یک نفر هم می‌تواند متفاوت باشد.

یادم است چند سال پیش خبری خواندم

که مادری پس از فوت همسرش

خانه‌ی بازمانده از او را

که تنها دارایی‌شان بود

فروخته

و با دختر کوچکش 

که انگار هشت ساله بود

تمام دنیا را گشته بود.

آن خانه تنها دارایی آنها بود.

اما مادر بر این باور بود

که این تجربه برای دخترش

تا پایان عمر باقی خواهد ماند.

تجربه‌ای که شاید

هیچ گاه تکرار نشود.

آن موقع از این کار آن مادر خیلی ذوق کردم

اما حالا که سن بیشتری از من گذشته است

با خودم می‌گویم

آخر این چه کاری است؟

ممکن است به خاطر این کار

آن دختر هیچ وقت دیگر روی آرامش را نبیند

و همواره در به در باشد.

ناگفته نماند

کاری که آن مادر انجام داده بود

باعث رسانه‌ای شدن خبر

و جذب حمایت دیگران شده بود

و احتمالاً عمل شگفت انگیزشان

در جبران سرمایه برای‌شان مؤثر بوده است.

اما سؤال همچنان بی‌جواب است.

کله خر باشیم یا نه؟

نظر شخصی خودم این است

که کمی کله خر بودن بد نیست.

به هم ریختن یکنواختی زندگی

علاوه بر این که انسان را از کسالت در می‌آورد

باعث ایجاد انگیزه،

تجربه زندگی متفاوت،

آموختن راه‌های دیگر زندگی

و حتی شاید

تصحیح روش اشتباه پیشین شود.

شاید تا کنون مسیر نادرستی در پیش رو داشته‌ایم

که با یک خطر کردن کوچک

متوجه می‌شویم

ای وای

چرا تا کنون متوجه نبوده‌ایم.

کافی بوده است

با کمی تغییر

زندگی راحت‌تر و پر ثمرتری داشته باشیم.

البته واضح است

که بی‌فکری

و از حد گذراندن تجربیات

و به هم زدن کلی مسیر زندگی می‌تواند خطرناک باشد

و عواقب جبران‌ناپذیری داشته باشد.

یک تجربه‌ی شخصی:

هنگام گذران دوران آموزشی خدمت سربازی

در پادگان صفر یک ارتش در تهران بودم.

هنگام تقسیم وظایف اولیه

من در قسمت غذاخوری افتادم.

کار من و دو سه نفر دیگر این بود 

که در سه وعده‌ی غذایی

غذا را از آشپزخانه بگیریم

توزیع کنیم

ظرف‌ها را بشوییم

و غذاخوری را تمیز کنیم.

کار تقریباً سنگینی بود

و تعدادمان کم.

وقت زیادی می‌گرفت

و ما ر از برنامه‌های اصلی عقب می‌انداخت.

نیمی از آموزشی که گذشت

قرار بر این شد

که تقسیم وظایف عوض شود.

من نگران بودم

چون ممکن بود

کارم به تمیزکاری توالت و از این جور چیزها بکشد.

به ما گفتند

اگر در همین قسمت بمانید

در هنگام اردوی «تلو»

-زندگی در شرایط سخت-

نگهبانی نخواهید داشت.

ما دل را به دریا زدیم

و خواستار تغییر وظیفه شدیم.

تمیزکاری یک قسمت از آسایشگاه به من افتاد.

جایی به دو سه تا تخت.

کار من این بود

که بعد از بیدار شدن

مساحتی حدود دو سه متر مربع را جارو بزنم.

یک بار در روز

و یک جای تمیز

که حدود پنج دقیقه بیشتر از من وقت نمی‌گرفت.

جالب این که به افرادی که در غذاخوری مشغول شده بودند

در دوره زندگی در شرایط سخت

نگبانی هم دادند.

آری

به نظرم

گاهی ریسک کردن،

خطر کردن،

تغییر زاویه‌ی دید،

تغییر زاویه‌ی رفتار

و حتی کله خر بازی درآوردن

بد نیست.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۱۰/۰۲
محمد جلوانی

کله خر بودن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی