یادداشت غیرمجازی
این وبلاگ برای من
گاهی
حکم دفترچهی یادداشت
یا دفتر خاطرات
هم داشته است.
یادداشتهای روزانهای که
بیشتر مثل بلند فکر کردن
یا ثبت اندیشهها
و تصمیمهایام بوده است.
البته سعی کردهام
از نگارش خاطرات روزانه
و اتفاقات روزمره
در اینجا
دوری کنم.
شاید بعضیها
آنقدر زندگی جالب
یا قلم شیرینی داشته باشند
که حتی خواندن اتفاقات روزمرهشان هم
برای دیگران جذاب و خواندنی باشد.
من در مورد خودم این گونه فکر نمیکنم
و دوست ندارم
وقت دیگران را
با ارائه روزنوشتهای آبکی، حوصلهسربر و بیحاصل بگیرم.
اما در عین حال نیاز داشتم
که جایی داشته باشم
تا بتوانم در آنجا خودم را جوری تخلیه کنم.
یک نوع قلمدرمانی.
حتی نوشتن درمانی هم نیست.
یعنی هر روز یک قلم در دست بگیرم
(قلم واقعی، نه مجازی)
و بنویسم.
نق نقهایام را
درد دلهایام را
کارهای کرده و نکردهی آن روزم را
برنامههای آتیام را
(کوتاه مدت و بلند مدت)
و شاید هر چیز بیمعنی و بامعنی دیگر
که در پایان روز به ذهنم میرسد
تا بتوانم با ذهنی تخلیه شده
و آرام به بستر بروم.
نوعی محاسبهی نفس
یا محاسبهی روزانه هم میتواند باشد.
همچنین میتواند
یادگاری هم از روزهایی که به سرعت میروند
-و نمیدانم چطور
و کجا-
باشد.
چیزهایی که نمیخواهم دیگران از آن خبر داشته باشند
یا لزومی ندارد دیگران از آن خبر داشته باشند
یا فایده و حاصلی ندارد که دیگران از آن خبر داشته باشند.
به هر حال دو روزی است
که دفترچه یادداشتی خریدهام
و در آن با رواننویس
چیزهایی که گفتم مینویسم.
با درج تاریخ
و با خط خوش.
ببینم تا کی و کجا ادامه پیدا میکند.
دیروز با بیحوصلگی کامل چند خطی نوشتم.
به نظرم حالخوبکن بود.
بد نیست
شما هم تجربه کنید.