زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

فضیلت های فراموش شده 1

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ق.ظ

(روحیه مردانگی و تأثیر آن در جامعه)

 

 

     در فرهنگ ایرانی اسلامی ما، صفت مردانگی فارغ از جنبه ی جنسیتی- در برگیرنده معانی «شجاعت، دلیری، جوانمردی، فتوت، بزرگ همتی، غیرت، حمیت، گذشت و اغماض» بوده است. در بافت جامعه سنتی ایرانی کسانی که دارای صفت مردانگی بودند تکیه گاه مردم شناخته می شدند؛ اشخاصی که با داشتن نیرو توان جسمی فراوان و قدرت غلبه برهمگنان، همواره از این استعدادهای خدادادیشان برای رفع مشکلات انسان های ضعیف و مظلوم استفاده می کردند. طبیعی است که چنین اشخاصی محبوب قلب ها بودند و در دسته بندی های عرفی محله ای در مقابل افراد زورمند و قلدری که به عنوان باج گیر و قداره بند به اذیت و آزار مردم می پرداختند و در نتیجه منفور بودند- قرار می گرفتند.

 

 

    سابقه وجود چنین افرادی در فرهنگ مردم ایران بسیار دیرپاست. گروه های مختلف عیاران، اخی ها، فتیان و پهلوانان حضوری پر رنگ در فضای اجتماعی محیط زندگی خود داشتند که می توان رد آنها را از فتوت نامه های فراوانی که برجای مانده است شناسائی کرد. این افراد که به علت سرشت مردمی و اخلاص رفتاری معمولا ناشناخته و گمنام بودند گاه مانند پوریای ولی با هاله ای از تقدس و پاکی نقشی اسطوره ای در ذهن ها حک و جای خود را در دل ها باز می کردند. حتی گاه در برهه های حساس تاریخی به ایفای نقش های تأثیرگذاری نیز می پرداختند و به مراتب بالای قدرت دست می یافتند که از این جمله می توان به یعقوب لیث صفار اشاره نمود. اما در مجموع نقش ثابت و پایداری در تصمیم گیری های کلان اجتماعی نداشتند و به عنوان طبقه اجتماعی یا سیاسی مجزائی شناخته نمی شدند. این افراد بارقه های نوری بودند که در کوران ظلمت ستم و جهل و بی عدالتی و عدم وجود قانون و عدالتخانه، آنگاه که کارد ها به استخوان و جان ها به لب می رسید، با اقتدا به شاه مردان حضرت علی علیه السلام فریادرس مردم بی پناه می شدند.

 

 

     طبیعی است با رواج زندگی شهری مدرن و فراگیرشدن نهادهای دولتی و دستورالعمل های قانونی چهره ی زندگی مردم تغییری اساسی نمود و شکل و شمایل گروه های اجتماعی و مناسبات روابط مردم دگرگون شد. در این فضا دیگر جایی برای لوطی گری و ابراز غیرت وجود نداشت. ظلم بود ولی مقابله با آن به کلانتری محله و محکمه ی قاضی و زندان موکول می شد. پهلوانان زور بازوی خود را در گود زورخانه ها و میدان های ورزشی تخلیه می کردند - به ندرت افراد استثنائی مانند زنده یاد تختی یافت می شدند که وجهه پهلوانی و جوانمردی داشته باشند- و دیگر کاری به کار همسایه ی ستمدیده خود نداشتند. چرا که حتی اگر می خواستند خدمتی به همنوع خود بنمایند، خود مورد مؤاخذه قرار می گرفتند که: در جامعه ای که حکومت قانون حکمفرماست چه جای دخالت افراد (احیانا بی صلاحیت!) در امور دیگران است؟

 

 

     به مرور علاوه بر کمرنگ شدن نقش این افراد در زندگی اجتماعی، اخلاق فتوت و جوانمردی و مردانگی نیز از بین مردم رخت بر بست و کمرنگ و محو گردید. مسلم است در جامعه ای که مسئولیت همه چیز و رفع همه ی مشکلات با حکومت است سلیقه های شخصی و بروز اخلاقیات فردی در جهت اصلاح جامعه و مقابله با تعدی و تجاوز امری غیر منطقی و ناپذیرفتنی است. اما این نیز مسلم است قوانین هر چقدر هم کامل و دقیق باشند و در عمل نیز دچار کاستی و سستی نشوند باز هم دارای خلأهائی هستند که نمی توانند جامعه را در شرایط کاملا ایده آل و مطلوب حفظ نمایند. در لابلای همین خلأهای قانونی، قصور در اجرای احکام و خالی ماندن میدان از چهره های مردمی، ناگهان متوجه می شویم که قلدران، زورگیران، باج خواهان و قداره بندان همچنان دارند به حیات خود ادامه و جامعه را در معرض فساد و ناامنی قرار می دهند. در دل های عموم ترس و وحشتی افکنده و از دست قانون گریخته اند. در این حالت افراد از ترس جان حتی برای دفاع از حق خود نیز نمی توانند قیام کنند چه رسد به حمایت از همسایه ی ناشناخته.

 

 

     اما قانون (بخوانید نیروی انتظامی) در برخورد با این افراد چه می تواند بکند؟ جمع آوری آنها، بدنام و رسوا کردن آنها، توهین و در نهایت حبس های کوتاه مدت، آنها را جری تر، دریده تر و آبدیده تر می کند. نتیجه ی آن حضور هر چه پررنگ تر این افراد در جامعه امروزی شهرهای ایران است. فقر، بیکاری، اعتیاد و عدم وجود دلبستگی های دینی، اجتماعی و خانوادگی نیز به این قضیه دامن می زنند. هر روز شاهد دستگیری تعداد افراد بیشتری هستیم اما آب از آب تکان نمی خورد بلکه وضع وخیم تر نیز می شود.

 

 

 

     به نظر می رسد بدون مشارکت شهروندان حفظ امنیت اجتماعی واقعا میسر نیست. در این حالت زنده کردن صفات اجتماعی پسندیده ی گذشته بسیار کارساز خواهد بود. به نحوی که در محله ای که ساکنان آن دغدغه حفظ امنیت خود را دارند اگر اخلاق و روحیه جوانمردی،  شایسته سالاری و دلسوزی رواج یابد و بزرگان و محترمان محله شناسائی و دارای اعتبار گردند  و نیز ارتباط انسانی بیشتری بین همسایگان به وجود آید غث و ثمین از هم بازشناخته می شوند. نظارت اخلاقی ساکنان محله ها بر روی یکدیگر -البته بدون دخالت در مسائل شخصی افراد- افزایش می یابد، افراد ناراحت و ناآرام که به شرارت و زورگیری می پردازند انگشت نما و مورد بی مهری و بی اعتباری نزد دیگران واقع می شوند و پیش از آنکه کار به مراجع قانونی بکشد از دست درازی آنها به مال و ناموس دیگران به شدت جلوگیری می شود. می بینیم که دست به دست هم دادن مردم و مسئولان و ترویج روحیه مردانگی و مسئولیت اجتماعی نتایج درخشانی به بار خواهد آورد به طوری که در نهایت می پذیریم این خود مردم هستند که جامعه خود را سالم نگه می دارند.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۴
محمد جلوانی

اخلاق

فتوت

فرهنگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی