شش ماه از فوت مادرم گذشت
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۰۵ ق.ظ
شش ماه شد که چهره ماهت ندیدهام
با من از مرگ مگو، مرگ گذشت از سرِ من
سوخت با شعلهی خود ریشه و بار و بر من
زنده بودم به سرم سایهی مادر تا بود
مُردم آن لحظه که رفت از برِ من مادر من
ذوق پرواز چو شهباز مرا بود ولی
حیف سوزاند غم مادر من شهپر من
سالها مایهی آرامش من مادر بود
همدم خلوتم اینک شده چشم تر من
سالها در پی شادی و صفا بود دلم
لیک اینک شده اندوه و عزا رهبر من
درد من مرگ عزیز است، دوایش زر نیست
آه سرد و رخ زردم شده سیم و زر من
آرزویی به دلم نیست دگر کاش فقط
میشد از نو سر زانو بگذارد سر من
۰۲/۰۹/۲۲