نیمروی بلبل
نقل شده که از جلال مقدم
دربارهی کارهای بیضایی نظر خواستند
گفت:
«آیا میشود به مردمی که عادت به نیمروی معمولی دارند
نیمروی بلبل داد؟»
معمولی بودن
و عادت به معمولی بودن داشتن
به خودی خود بد نیست
اما همیشه کسانی هستند
که از معمول فراتر هستند
و میخواهند دیگران را هم با خود فراتر ببرند.
به تعبیر جلال مقدم
اینها میخواهند نیمروی بلبل به مردم بدهند.
این که آیا مردم هاضمهی جذب آن را دارند یا ندارند
خودش نکتهای است.
ممکن است در بعضی جوامع
آن قدر مردم به نوآوری و ابداع
خلاقیت و پیشرو بودن
عادت داشته باشند
که با دیدن اتفاقات نو
و ساختارشکن
دچار سوء هاضمه نمیشوند.
مشتاق نوآوری هستند
و از آن استقبال میکنند.
اما بعضی جوامع دیگر در برابر هر اتفاق نو و تازه
مقاومت میکنند
آن را پس میزنند
و تا وقتی که مجبور نباشند
یا با امتحان پسدادنِ چند بارهی آن را محک نزده باشند
نمیپذیرند.
این دو روحیهی متفاوت است.
نمیخواهم ارزشگذاری کنم
هر چند روحیهی خودم با نوآوری سازگارتر است.
این روحیات نتیجهی عوامل تعدد است.
شخص به تنهایی نمیتواند تأثیر عظیمی بر آن بگذارد.
هر چند همیشه تک و توک افراد خلاق
و ساختارشکن پیدا میشوند
که روند عادی را بر نمیتابند
و مسیر را تغییر میدهند
حال ممکن است بهتر بکنند یا بدتر.
اما تغییر در اثر کوشش این گونه افراد اجتنابناپذیر است.
روند تغییرات در دوران ما شتاب بیشتری گرفته است.
این تغییرات مدام در حال زیر و رو کردن زندگی
و سبک زندگی ماست.
باید مدام نیمروهایی که میخوریم را عوض کنیم.
نیمروی بلبل که سهل است
باید آمادهی خوردن نیمروی قورباغه و کروکودیل هم باشیم.
نه تنها آماده باشیم
که پیشدستی هم بکنیم
یعنی خودمان را به چشیدن چیزهایی که نیامدهاند
عادت دهیم.
مبادا که در معدهی ما گیر کند
یا سنگکوب کنیم.
ما میتوانیم برای معدهی دیگران هم نیمروی جدید
با داشتههای خود تهیه کنیم.
خودمان فکر میکنیم
نیمروی ما نیمروی طاووس است
اما معلوم نیست دیگران چه قضاوتی بکنند.
باید در رقابت نیمروها ما هم شریک باشیم.
به دیگران بچشانیم
و البته به سلامتی آنها و خودمان ضربه نزنیم.