نقش ترور در سیاست
البته واضح و مبرهن است که در بسیار و شاید همه جوامع ترور میتواند باعث اعمال سیاستها توسط حکومتها، احزاب و گروهها و مقابله با خواستهای گروه مقابل یا مردم شود. در تاریخ ایران از ازمنه قدیم میتوان شواهدی برای این امر یافت. شاید مشهورترین آنها اسماعیلیه و هواداران حسن صباح باشند.
حال چرا در مورد ترور صحبت میکنم علتش خواندن یک کتاب و دیدن یک مستند است.
در روزهای جاری مشغول خواندن کتاب «حیدرخان عمواغلی» نوشته اسماعیل رایین هستم. اتفاقاً دیشب مستند «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» را تماشا کردم.تم اصلی کتاب و فیلم درباره ترور است. ترور سپهبد حاجیعلی رزمآرا و ترورهای حیدرخان عمواغلی و نشان دادن این که در سیاست جاری در کشور ایران نقش ترور چقدر پررنگ است و چه گرههای ناگشودنی بودهاند که با ترور باز شدهاند. حال این گرهها و موانع ممکن است جلوی منافع یک حزب باشد یا جلوی منافع یک ملت.
مطمئناً ترور برای پوشاندن ضعفها و طی میانبر مسیر در جهت رسیدن به خواستهها بوده است. ممکن است برخی از این خواستهها امری مطلوب و پسندیده هم باشند اما مسلماً ترور امری ضداخلاقی است و حتی کسانی که خود آمرین ترور بودهاند هم هیچگاه به صورت علنی به آن اعتراف و افتخار نمیکردهاند بلکه همواره تبری میجستهاند.
باید توجه داشت که نحوه انجام ترور، دسیسهها و خلاقیتهای به انجام رساندن آن یک چیز است، علت انجام ترور چیز دیگر. هر چند شناخت شکلهای انجام ترورها هم برای خودش جالب است اما چیزی که برای من در این کتاب و فیلم جالب توجه بود علت انجام ترورها بود.
گفتم که ترورها تأثیرات آنی و شگرفی داشتهاند اما شگفت این که عاملان و آمران ترورها معمولاً شناخت کافی از علت عمل خود و نتیجه آن نداشتهاند. مثلاً در مورد رزمآرا هر چند ترور او منجر به زمینهسازی ملی شدن صنعت نفت شد اما در بازجویی انجام شده از خلیل طهماسبی وی دلیل ترور رزمآرا را عمل نکردن به وعدههای خود در طی شش ماه زمامداریاش به عنوان نخست وزیر مطرح میکند. هر چند میتوان این احتمال را داد که طهماسبی برای رد گم کردن این حرف را زده است اما مشخص است که در آن دوره چنین چیزی دلیلی قابل قبول برای ترور محسوب میشده است؛ چیزی که اگر در زمانه ما پذیرفته شود دیگر حتی یک مسئول دولتی روی زمین باقی نخواهد ماند.
در باره ترورهای حیدرخان و دارودستهاش به ویژه ترور سید عبدالله بهبهانی شخصیت خوشنام مشروطه خواه توسط خود مشروطه خواهان که تأثیر بدی هم در جامعه داشت، نمیتوان دلایل خیلی متقنی یافت. البته ظاهراً حیدر خان از این ترور تبرئه شده و این کار خودسرانه قلمداد شده است.
به هر حال ترور در طی تاریخ ما ساری و جاری بوده است و تعیین کننده خیلی مسائل مهم. ای کاش بلوغ سیاسی و اخلاقی در جامعه جهانی به حدی برسد که دیگر شاهد ترور انسانها و به قتل رساندن ناگهانیشان بدون دادگاه و حق دفاع نباشیم، هر چند شخص ترور شونده خلافکار و جنایتکار و فاسد باشد.
سایت شما عالی هستش
امیدوارم موفق باشید