زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

تغییر

پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۵۹ ق.ظ

چرا آدم‌ها تغییر می‌کنند؟

یادم می‌آید ابتدای ازدواجمان گاهی زمستان‌ها می‌رفتیم بستنی می‌گرفتیم، روی چمن‌های خیس پارک می‌نشستیم و می‌خوردیم. از سرما می‌لرزیدیم، می‌خندیدیم و بستنی می‌خوردیم. نمی‌گویم کار شاقی می‌کردیم اما حداقلش این بود که از دست زدن به کارهای غیرعادی خجالت نمی‌کشیدیم. از خطر کردن نمی‌ترسیدیم. دنیای دیگران برایمان مفهومی نداشت. زندگی خودمان را عشق بود. می‌گشتیم ببینیم چه چیزی به زندگی‌مان معنا و رنگ و بو می‌دهد، به دنبالش می‌رفتیم. از دوست شدن با دیگران ابایی نداشتیم. درهای خوشبختی به رویمان باز بود. خورشید هر صبح به ما سلام می‌کرد و مطمئن بودیم در حد خود دنیا را بهتر می‌کنیم.

اما هر چه گذشت محافظه‌کارتر شدیم و این محافظه‌کاری تا جایی پیش رفته است که ترجیح می‌دهیم هیچ کاری نکنیم تا این که کاری بکنیم و احتمالاً دچار خستگی، خرج و ضررشویم. 

زندگی بی‌معنا، راکد و ملال‌آور شده است. با گوشت و پوست خود این را درک می‌کنیم اما هیچ کاری هم برای خروج از این حالت انجام نمی‌دهیم. روز به روز خسته‌تر، پیرتر و ملول‌تر می‌شویم. شادی‌های زودگذر همان‌ها هستند که خودشان پیش بیایند، نه آنها که ما به دستشان آورده باشیم. 

شور و شادی، کم‌رنگ و بسیار زیرپوستی، برای خودش گاه هست و گاه نیست اما انگار دنیا واقعیت‌هایی را به ما نشان داده است که دیگر نمی‌توانیم بی‌محابا باشیم. شاید انرژی‌مان ته کشیده است. شاید مریض شده‌ایم و هزار شایدِ دیگر. هر چه هست دنیا آن دنیای قبلی نیست. کلاهمان را دو دستی چسبیده‌ایم که باد نبرد. 

هزار بار برنامه‌ می‌ریزیم که ذره‌ای لرزش در این چرخ سخت و سنگی زندگی ایجاد کنیم تا به دلخواه ما بگردد، هیهات. خدا نکند این چرخ در چاله‌ای بیفتد.

ما تغییر کرده‌ایم. دنیا تغییر کرده است. خورشید و ماه هم با همه احساس ثابت بودنشان تغییر کرده‌اند. رو در بایستی را کنار بگذاریم. شما هم تغییر کرده‌اید. اگر تغییر نکرده باشید مال این دنیا نیستید. اتفاقی که برای ما رخ نموده برای همه انسان‌ها روی می‌دهد. تک و توک انسان‌هایی هستند که بدین دام نمی‌افتند یا خود را از این دام می‌رهانند که از قدیم گفته‌اند النادر کالمعدوم.

اما با خودمان دو دو تا چهار تایی بکنیم. راه حلی پیدا کنیم که لااقل خیلی غلیظ غرق این ورطه نشویم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۱۸
محمد جلوانی

قوانین زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی