dialogue
چهارشنبه, ۱ دی ۱۴۰۰، ۰۱:۵۵ ب.ظ
- تو خودت از همه اونایی که در موردشون حرف میزنی دیوونهتری.
- نه به خدا. من خیلی هم دیوونه نیستم. فقط نمیتونم عاقلانه رفتار کنم. به نظرم عاقلانه رفتار کردن دیوونگیه.
- این همه تو این دنیا زندگی کردی اما نفهمیدی این دنیا همون دنیای خوبیه که دنبالش میگشتی.
- اگه من را سر راه میذاشتن و یه گدا به فرزندی قبول میکرد و حالا یه میلیاردر شده بودم، شاید حس خوبی به دنیا پیدا میکردم اما این جون کندنِ مداوم برای زندگی، اونم یه زندگی معمولیتر از معمولیتر، منو قانع نمیکنه.
- خفه شو. تو فقط خودت خفه شو. دیوونه-فیلسوف. دیوونهی فیلسوف نه، دیوونه-فیلسوف. یعنی فیلسوف از نوع دیوونهاش، نه دیوونهای که فیلسوف شده یا فیلسوفی که دیوونه شده.
- باشه اینم از رفیقای ما. ما کمتر از گِل، کمتر از استفراغ اما تو چی شله زردِ زعفرونی. تا حالا زیر پاتو نگاه کردی. چه بسا در دیر مغان باید دنبال خدا بگردی. جای حافظ خالی که دو تا پیک با هم بزنیم و یه سیگاری دود کنیم.
- مُرده چیه که کفنش باشه؟ اسماعیل شاهرودی مگه شاعر نبود. آخرش کارش به کجا کشید. شاید از اولش آدم باید آخرشو ببینه. اصلاً عاقبت به خیری همینه. یه خدابیامرزی پشت سر آدم باشه بهتر از اینه که هزار تا کار خوب بکنه. فقط کردن مهم نیست. مهم اونیه که براش میکنی. شاید نخواد بکنی.
- بلند شو بند و بساطتو جمع کن. اینها همش شعره. تاریخ هم پر از شاعره. شاعرای بیکار که برای زلف یار شعر میگفتن اما شکمشون از گشنگی قار و قور میکرد. دنیا پر از دیوونههای جور واجوره.
- به خدا خودم دیدم. خودم آقا را به خواب دیدم که میگفت اینجای بابای دروغگو. درسته که دنیا دارِ مکافاته اما تا بالای دار نری حلاج نمیشی. خدا بیامرزدش کلی حرف برای شاعرا جور کرد. حلاجو میگم نه آقا. آقا که قربونش برم پاکه پاکه.
- کشتی بی بادبان با کشتی بی لنگر فرق داره. اون راه نمی افته این راه می افته اما وای نمی ایسته. تو فرق این چیزا را نمی دونی. حتماً باید بزنم پس کلهات تا شیرفهم شی؟
- به آقا گفتم دستم به دامنت ما را از درگاهت نرون. هر چند خوشبختی ما در سعادت ما نیست . نوع بشر حاجت داره یه روز سر سیر رو بالش بذاره و بدونه فردا زنده از خواب بیدار میشه. به حق آقاییت آمین.
- یه روز هم پا می شی میبینی مُردی. این که دیگه غصه نداره. غصه اونجاست که پا شی ببینی زندهای اما دلت میخواد مرده باشی.
- من از مردن خوشم نمیاد یعنی خوشم میاد اما فکرش دیوونهام میکنه. کاش مرده به دنیا اومده بودم. از همون وقتی که به دنیا اومدم هول مردنمو داشتم.
- روزی هزار بار به مردن فکر میکنم بدون این که بدونم چرا. اگه همین قدر به آجر فکر کرده بودم دور دنیا را دیوار کشیده بودم. اینو میدونم که کمپوت گیلاس با سیب قاچ شده درست نمیشه. اما چاره چیه؟ گوجه رُبّی هم فصل داره. تو کجای کاری؟
- اسفند روی آتیش میپره بالا اما بادمجون توی تابه جلز و ولز میکنه. چون نمیتونه بپّره بالا. بهتره سبک بار باشی تا توی سختیها بتونی بپری ودر بری و گرنه به جلز و ولز میافتی.
- گفتی بادمجون. یادته با هم رفتیم پیتزا بخوریم اما پول نداشتیم. مشکل ما بدبختا بی پولی نیست مشکلمون اینه که وقتی میخوایم کاری را بکنیم قبلش به فکر پولش نیستیم.
- خخخخخخ هه هه هه هه اشکم در اومد از مُردیم از خنده. گاله را ببند. تو که فرق زیرپله و نربون را نمیدونی بهتره بری تو گونی. توبره که آینهکاریه، دگر هیچ. درسته بیشتر از من درس خوندی اما کمتر از من بلدی.
- هی، خوشی تو دود کردنه. همه چی را باید دود کنی بره هوا . یک را دادهای صد گونه نعمت، یکی نان جوین آغشته در خون. عذرخواهی میکنم. اونی که هیچی حالیش نیست، قربون برم خدا رو.
- تو تا تصمیم کبری خونده بودی. خودت گفتی اما ما درسمون تا طناب بیشتر نرسید. یه بمب افتاد توی کلاسمون. مدرسه تعطیل شد. البته برای اونایی که مرده بودن که دیگه فرقی نداشت.
- چه بوی کالباس سرخ شده توی رب اناری میاد.
- منم خوابم میاد اون پرده را بکش. نور ماه گوشمو اذیت میکنه.
- شب خوش.
- همینطور گُشنه؟
- من با بوی کالباس سرخ شده توی رب انار هم سیر میشم.
۰۰/۱۰/۰۱