عادت می کنیم
اگر انسانها نمیتوانستند به چیزهای جدید عادت کنند و خود را با شرایط نو تطبیق دهند، زندگی بسیار سخت میشد.
یخچال نو و گران قیمتی خریدم که هزینه زیادی هم برای خرید، ارسال و نصبش پرداخته بودم. هنگام نصب متوجه شدم که خیلی صدا میدهد. به نصاب گوشزد گردم که صدایش زیاد است و او با بیاعتنایی گفت: «اینا همش همینطوره.»
حتی به مخیلهام هم خطور نمیکرد یک یخچال نو با این قیمت و بهترین مارک و جدیدترین مدل بتواند چنین صدای وحشتناکی از خود بروز دهد. یادم است هنگام خرید از فروشنده که نمایندگی رسمی آن یخچال بود پرسیدم: «صدایش که زیاد نیست؟» و فروشنده با تمسخر گفت: «چی میگی آقا؟ صدا مال اون یخچالهای قدیمی بود.» و من هم دیگر چیزی نگفتم.
نکته دیگر این که این یخچال از بس مد جدید است، دارای کمپرسور «اینوِرتر» هست. من که اصلاً نمیدانستم این کمپرسور چی هست و چگونه کار میکند و تازه حالا فهمیدهام که چیست. اگر نمیدانید فرق این نوع کمپرسور با کمپرسورهای معمولی چیست در همین حد بگویم که این کمپرسورها کلاً هیچ وقت خاموش نمیشوند و سیستمشان به نحوی است که باید بیست و چهار ساعته کار کنند. ببینید در چه جایی گیر افتادهام. یخچال نه تنها صدای زیاد دارد که مدام هم کار میکند و اصلاً خاموشی ندارد.
اعصاب خُرد و سردرد و ناراحتی از این خرید با مبلغ کلان دیوانهمان کرد.
پس از پیگیریهای بسیار بعد از چند روز یک نفر از پشتیبانی و خدمات پس از فروش آمد. به محض ورود گفت: «این صدا را که نمیگویید؟» گفتم : «چرا، دقیقاً همین صدا را میگویم.» گفت: «این صدا طبیعیه. همیشه هست، کم هم نمیشه و هیچ کس هم نمیتونه کاریش بکنه.» و همان حرفهای نصاب را تحویلم داد. بعد که دید من قانع نمیشوم گفت: «به مرور زمان عادت میکنید.»
و رفت.
تازه از دست ما خیلی هم شاکی شد که وقتش را گرفتهایم.
با کمال تأسف ما بعد از گذشتن دو ماه هنوز عادت نکردهایم و هنوز سردرد میگیریم. هر روز داغانتر از روز قبل میشویم و هیچ راهی به پس و پیش نداریم.
آری، عادت کردن چیز خوبی است. اما مشکل از جایی شروع میشود که دیگر نتوانیم عادت کنیم.