زاغ و سبز
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۲۸ ق.ظ
با اون چشای زاغ و سبزت آدمو نگاه کن
با اون نگاهت سر تا پامو غرقه در گناه کن
با یک نگاه یه روز خوب برای این دل بساز
روزگارِ این دل صاحب مرده رو سیاه کن
صورت زیباتو یه لحظه این طرف بگردون
دنیامو نورانی و روشن مثه نور ماه کن
تبسمت گل میریزه تو زندگیم، جونِ دل
با خندههای خوشگلت حالمو رو به راه کن
همیشگی، نه یک ساعت، نه یک هفته، نه ده روز
این کارو پشت سرِ هم تکرار تو سال و ماه کن
با عشوههات، سرکشی این دل بیچاره رو درمان بکن
دستی بکش روی سرش، طفلی رو، سر به راه کن
تو که همیشه تا بوده کارت درسته، عشقم
بیا و این بار برای دل من اشتباه کن
با لشکر عشق خودت به قلعه دل بِتاز
این دل بیپناهو جایگاه اون سپاه کن
غیر حضور گرم تو پشت و پناه نداره
گرمای عشقتو نصیب دل بیپناه کن
روزگارِ این دل وامونده رو تو سیاه کن
با اون چشای سبز و زاغ زندگیمو تباه کن
#محمد_جلوانی