خودم
شنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ
پیر و درویش خانقاه خودم
سرسپرده به بارگاه خودم
کشور دل به نام خود دارم
در چنین مُلک پادشاه خودم
لشکرم، لشکری که یک نفر است
شاه و سرباز در سپاه خودم
رهبر و رهنمای خویشتنم
سالک راهوار راه خودم
روزها با خودم قرارم هست
میزنم سر به وعدهگاه خودم
شب و تنهایی و سکوت و حضور
شمع بزم و شراب و ماه خودم
غصهها از درون خود دارم
غمزده از نوای آه خودم
نالههایم کسی نیازارد
نعرهزن در درون چاه خودم
گردنم نیست زیر دین کسی
دلسپرده به مال و جاه خودم
یاری از هیچ کس نخواستهام
خفته در سایهی پناه خودم
دلبریده ز دیگران، دلخوش
به مراعات گاه گاه خودم
باد اگر میبرد کلاه کسان
بنده دلواپس کلاه خودم
هر کسی را به قبر خود بنهند
من گرفتار با گناه خودم
هر که را طالعی و اقبالی است
راضی از طالع سیاه خودم
۰۲/۰۴/۳۱