ساختار زندگی
شنبه, ۵ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ
ساختار زندگی را سوختم تا ساختم
تا بسازم زندگی را، عمر خود را باختم
تا بچرخد چرخِ رزقم اسب عصاری شدم
ماندهام در جای اول گر چه عمری تاختم
کِشتیِ احساسِ من در جای خود آسوده بود
تا دِهم شوری به حالم بادبان افراختم
فکر میکردم برآرَد آرزوهایم جهان
تا شوم نائل بدان سر را ز پا نشناختم
آرزوها رفت بر باد و نشد حاصل امید
عاقبت خود را ز چشم خویش هم انداختم
بود دنیا با من از خشم و غضب نامهربان
قبض یک لبخند را با نقد جان پرداختم
۰۳/۰۸/۰۵