خاطرات خوانی
یکی از ژانرهای مورد علاقه من در مطالعه کتابهای خاطرات است.
خاطرات به معنی اعم؛
شامل زندگینامهها
زندگینامههای خودنوشت
خاطرات روزانه
یادداشتها
و حتی سفرنامهها.
یعنی به طور کلی
آنچه در بطن زندگی مردم میگذرد.
آنچه در کتابهای رسمی تاریخ پیدا نمیشود.
آنچه در جایی ثبت نمیشود
و فقط در ذهن مشاهدهکنندگان
و تجربهکنندگانش
ثبت است
و با رفتن آنها
فراموش میشوند.
آنچه زندگی واقعی را
دردها
رنجها
شادیها
خوبیها
و شرها را
بدون واسطه
نشان میدهند.
با خواندنشان
انگار زندگی جدیدی را تجربه میکنیم
و بدون زحمت نتیجهی یک عمر آدمها را برمیچینیم.
از دیگر ویژگیهای این ژانر ساده بودن آن است.
معمولاً خاطرات و سفرنامهها
نثر پیچیده و مشکلی ندارند
مگر این که نویسنده قصد اظهار فضل داشته باشد.
به همین لحاظ خواندن آنها لذتبخش است
و به ذهن خواننده فشار نمیآورد.
نکتهی دیگر پرداختن به مسائل خصوصی است.
بسیاری از چیزهایی که در عرف عام
و منابع مکتوب رسمی
شأن گفتن ندارد
یا قابل بیان نیست
در چنین نوشتههایی منعکس میشوند.
چیزهای بیارزشی که میتواند شناخت ما را از محیط یک جامعه
یا فضای فکری و فرهنگی آن شکل دهد
و وضوح بیشتری ببخشد.
چیزهایی مثل دعواهای شخصی و جناحی
رقابتها
طرز فکرها
حتی نحوهی برخوردها و دعواها
نقشهها و توطئهها
سبک زندگی
طرز لباس پوشیدن
رفت و آمد
و خیلی چیزهای ریز و درشت دیگر.
مثلاً ما هیچ وقت با مراجعه به اسناد و مدارک
یا کتابهای تاریخ نمیتوانیم بفهمیم
چریکها در خانههای تیمیشان چگونه زندگی میکردند.
چگونه افراد را جذب میکردند.
چگونه با خطرات مقابله میکردند
در زندانها چه میگذشته است
و ارتباط افراد بیرون و درون زندان چگونه بوده است
و ... .
اینها چیزهایی است
که فقط از دل خاطرات در میآید.
پشت پردهی سیاست
عمدتاً فقط از خاطرات شناخته میشود.
تصمیمگیریهایی عجیب و غریبی که فقط نتایج بیرونی آنها
در جامعه ابلاغ میشود
اما نمیدانیم ریشهی آنها از کجا و به چه دلیل پا گرفته است.
سالها بعد با خواندن خاطرات یک سیاستمدار برملا میشود
که قصه چه بوده است.
آنچه پشت پردهی حرمسراها میگذشته
آنچه به رابطهی بین دانشمندان معنا میداده
و ... .
موارد مثالزدنی زیاد است.
آنها که اهل مطالعهاند
خوب با این چیزها آشنا هستند.
با این حال ادبیات خاطرات
و خاطراتخوانی
به همان دلیل ساده بودن
و صمیمیبودنش
زیاد جدی گرفته نمیشود.
من هم با این که دلبستهی چنین کتابهایی هستم
خیلی جدی به کنکاش در آنها نپرداختهام.
بیشتر خواستهام حظّ معنوی ببرم
و با آنها
به قول معروف
حال کنم.
امیدوارم بتوانم جدّیتر
و روشمندتر بدان بپردازم.