خود غریبم
پنجشنبه, ۳۰ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۳۶ ق.ظ
به دست باد سپردی خود غریبم را
ولی ز یاد نبردم دل نجیبم را
من و صداقت و پاکی، تو و هزار نقاب
نشد که لحظهای از سر نهی فریبم را
شکست خوردن از عشق تو سخت بود و محال
در این رقابت عشقی زدم رقیبم را
به چشم عفو نظر در من تباه کنید
ز دست دادم اگر طاقت و شکیبم را
تلاشهام ثمر داد؟ نه. ولی صد بار
شنیدهاید ز من ذکر عن قریبم را
بهشت را به کناری گذاشتم، هر چند
به دست من نرساندید حیف سیبم را
چو قهرمانِ شهیدی که میرود به عروج
به دوش من بگذارید پس صلیبم را
۰۲/۰۹/۳۰