انسانم
شنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ۱۱:۰۴ ق.ظ
مانند یک ماهی دررون تُنگ، حیرانم
دنبال خود میگردم و از خود گریزانم
از این که رو در رو شوم با دیگران یا هم
از این که از تُنگم روم بیرون هراسانم
من ماندهام اینجا تک و تنها و سرگردان
هی دور خود، هی دور خود، هی دور ... چرخانم
گاهی که میبینم خودم را توی آیینه
شک میکنم اکنون که من اینم و یا آنم
گاهی چنانم که ندارم ایمنی از خود
گاهی برای حفظ خود مثل نگهبانم
گاهی صداقتپیشهام، روراست با دنیا
گاهی پر از فحش و دروغ و کفر و بهتانم
آن قدر گم کردم خودم را در پی خود که
دیگر فراموشم شده اصلاً من انسانم
۰۲/۰۴/۳۱