تحلیلگر سیاسی
منطقهی خاورمیانه منطقهی حساسی است.
تمام زندگی مردم این منطقه پیچیده در سیاست است.
سیاستهای ناگهانی
که به صورتی غیرمترقبه رخ مینمایند
یا عوض میشوند
و زندگی مردم را زیر و رو میکنند.
طبیعی است که مردم به اخبار رو میآورند
و پیگیری مسائل سیاسی برایشان مهم است.
اما مردم میخواهند یک قدم از سیاست جاری جلوتر باشند
بلکه از غافلگیری خود جلوگیری کنند
و بتوانند جلو ضرر و زیان به زندگی خود را بگیرند
یا از به فنا رفتن خود در گیر و دار این تغییر سیاستها پیشگیری کنند
یا حداقل برای تحولات پیش رو آمادگی داشته باشند.
برای رسیدن به چنین چیزی مجبورند
در درجهی اول وقایع را مانند پازل در ذهن خود شکل دهند
تا سیر آن را برای خود مشخص کنند و ادامهی آن را حدس بزنند.
یا ممکن است به همفکری و تبادل نظر با اطرافیان خود بپردازند
و در جمعهای دوستانه و فامیلی
آگاهی خود را افزایش دهند.
بدیهی است که چنین تحلیلهایی
معمولاً بیپایه و اساس
و بسیار سست و سلیقهای هستند.
مانند گفتارهای رانندههای تاکسی
که تمام وضعیت منطقه و دنیا را بررسی میکنند
و پیشبینیهای خود را به مسافرانشان ارائه میدهند
اما حرفشان هیچ ارزشی ندارد و قابل اعتنا نیست.
راه نهایی مراجعه به افکار و گفتارهای متخصصان علوم سیاسی است.
مردم تحلیل علمی را برنمیتابند.
نه ظرفیتاش را دارند
و نه حوصلهاش را.
متخصص سیاستی که مورد رجوع مردم است
تحلیلگران سیاسی رسانهها هستند.
رسانهها عرصهی گستردهای دارند.
از رادیو و روزنامه
تا شبکههای ماهوارهای
و کانالهای خبری فضای مجازی.
اما این تحلیلگران چه کسانی هستند
و بر چه مبنا تحلیل خود را انجام میدهند
و نهایتاً چگونه نتیجهگیری مینمایند؟
از آنجا که من هم یکی از مردم این سرزمین و همین منطقه هستم
و دغدغهی اخبار و سیاست
سالهای سال ذهن من را هم مشغول کرده بود
مدام پیگیر این گونه تحلیلها بودم.
سعیام این بود که نظرات گوناگون را بشنوم
و بنا بر سلیقهی خود دست به انتخاب نزنم.
اما نتیجهای که از این کار گرفتم
-علاوه بر آشفتگی ذهنی-
یک نوع جمعبندی کلی
منتجّ از کلیّت گفتهها و اظهارات در گروهها و جبهههای مختلف بود.
اما با پیگیری دقیقتر و مداومتر متوجه یک چیز جدید شدم.
احساس کردم
همهی تحلیلها که از رسانههای مختلف به گوش ما میرسد
یک نقطهی ضعف و ابهام اصلی و اساسی دارند.
علاوه بر این که هم ممکن است منبع خبر اشتباه یا غرض داشته باشند
و هم مبنای تحلیل غیر روشمند و غیر علمی باشد
یک نکتهی دیگر هم وجود دارد.
چیزی که این اصحاب رسانه به ما تحویل میدهند
آن چیزی است که باید تحویل دهند
و ذهن ما را نسبت به یک مسئله کانالیزه کنند
و افکارمان را در همان مسیر پیش ببرند.
رسانهی بیغرض
با صداقت
و بدون اهداف از پیش تعیین شده وجود ندارد.
آنها چیزی را به ما میگویند
که باید بگویند
و ما چیزی را میشنویم
که باید بشنویم.
راهی به پشت پرده
و دریافت و شناخت اصل ماجرا
در اکثر قریب به اتفاق وقایع سیاسی
برای ما
-یعنی عموم مردم-
مسدود است.
بله
کاملاً مسدود است.
مذاکرات پشت پرده
و دیگر واقعیاتی که
در اصل آنها زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهند
همواره مانند صدای ویولونِ نوازندهای است
که فردا صدایش در خواهد آمد.
یعنی وقتی کار از کار گذشت
و پردهها برافتاد
مردم تازه میفهمند
چه چیزی در جریان بوده است.
البته نه همین فردا.
ممکن است رسیدن به فردای افشا شدن راز
سالها طول بکشد.
پس تحلیلگران سیاسی چه میکنند؟
چند مطلب برای تحلیل کار تحلیلگران سیاسی باید مورد توجه قرار گیرد.
من به این نتیجه رسیدهام که
اولاً این تحلیلگران که در دسترس مردم و مورد رجوع آنها هستند
عموماً دسترسی به دادهها و اطلاعاتی بیش از سایر مردم ندارند.
اغلب آنها از اخبار به همان اندازه که در رسانهها منتشر شدهاست دسترسی دارند.
نهایت این که پیگیرتر هستند
و اخبار بیشتری را از منابع مختلف جمع میکنند.
اگر کسی باشد که سعی کند
اخبار محرمانه را به وسیلهی منابعی که دارد
جمعآوری
و علنی کند
علاوه بر این که هزینهی زیادی میطلبد
خطر بالایی هم دارد.
در حقیقت چنین شخصی با جان خود بازی کرده است.
اتفاقی که برای روح الله زم افتاد.
ثانیاً این تحلیلگران معمولاً مبنای فکری، تحلیل و منطقی درستی ندارند.
یعنی سواد تحلیل درست ندارند.
علاوه بر آن که
در گفتار خود فراوان مغاطله به کار میبرند
و به دنبال به کرسی نشاندن نظر خود
که تأمینکنندهی اهدافشان است
هستند.
میتوان گفت آنها بیشتر جدلکننده
یا نهایتاً خطابهگر خوبی هستند.
توانایی آن را دارند که رو در روی دیگران بنشینند
و حرف خود را به کرسی بنشانند.
اگر درست درآمد
-که احتمالش کم است-
میگویند دیدید گفتم.
من از اول میدانستم.
و اگر اشتباه درآمد
این حرف اشتباه
در میان کرورها کرور حرف اشتباه دیگر محو و نابود میشود.
چه کسی یادش است که چه گفتهاند؟
همچنین در یک جدال دو طرفه
به هر حال
هر کدام از طرفین جدال
به صورت بالقوه
پنجاه درصد احتمال درست گفتن دارند.
مگر این که
جدال بیشتر از دو طرف داشته باشد
و انتظار نتایج متعدد برود.
مثلاً این موضوع که آیا اسراییل به ایران حمله زمینی میکند یا نه؟
دو جواب دارد:
آری یا خیر.
هر کدام از این دو جواب هم طرفدارانی دارد.
اگر اسراییل حمله کند یک عده میگویند
دیدید ما درست میگفتیم
و اگر حمله نکند
عدهی دیگری میگویند
دیدید ما درست میگفتیم.
ادعای هیچکدامشان
لزوماً نشانهی تحلیل درست آنها نیست.
بالاخره یکی از این موارد باید اتفاق بیفتد.
گزینهی دیگری نیست.
در عین حال که انتهای زمان بسته نیست.
یعنی آنها که گفتهاند اسراییل حمله میکند
میگویند حالا صبر کنید
بالاخره یک روز حمله میکند.
در نهایت هم دیوار حاشا بلند است.
وقتی حرف و تحلیل اشتباه از آب در آمد
و تشت رسواییشان از بام افتاد
گزینهی «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم»
روی میز قرار خواهد گرفت.
نتیجهای که میخواهم بگیرم این است
که اخبار را جدی نگیرید
و دل و ذهن خودتان را به دست آن ندهید.
تحلیلها که دیگر هیچ.
اصلاً به آنها اهمیت ندهید
و زندگی فکری و عملی خود را بر مبنای آنها و در مسیر آنها پیش نبرید.
والسلام
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده تحلیل های سیاسی، یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود میکروبلاگ ویترین از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
مطالب شما بدون نیاز به دنبال کننده یا عضو گیری به تمام بازدیدکنندگان نشان داده میشود
خوشحال میشویم جهت حمایت به صفحه کافه بازار ما لینک دهید
با سپاس