بسم الله
دوشنبه, ۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۸:۰۹ ق.ظ
دل ز بسم الله الرحمن الرحیم آکنده شد
نور حق از یاد حق بر جان و دل افکنده شد
بود دل افسرده از حالات سرد خاکیان
جان ز نورانیّت نام خدا تابنده شد
غم که رخسار جهان بود از وجودش پر گِره
نام الله آمد و رفت و جهان پرخنده شد
قلبها از ناسپاسیهای مردم مُرده بود
روحها بار دگر با شکر یزدان زنده شد
دست ابلیسی که سلطه بر روانها داشت، کو؟
دست حق آمد برون و دست شیطان کنده شد
آن که مردم را به نومیدی و حسرت میکشاند
تا نقاب از روی خود برداشت، سراَفکنده شد
فخرها گر داشت بر گردون ز گَردِش باز ماند
گر فَلک بودش مکان از جای خود شرمنده شد
عمرها در بندگیّ و بند شیطانها گذشت
وقت اخلاص آمد و شیطان به انسان بنده شد
کُند اگر بود از هوس شمشیر ایمان و عمل
تیز گشت از همّت مردانه و بُرّنده شد
۰۴/۰۷/۰۸