شاعر دیوانه
يكشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ
هنگامی که آن شاعر دیوانه
به کلهی پوک خود فشار میآورد
تا معادل مناسبی برای عشق بیاید
من تو را میدیدم
که با لبهای کبودت
به ضریح مقدس ایثار بوسه میزدی
و انگشتان باریک و رنجورت را
که در پنجرهی آن دخیل بسته بودند
من از کسانی که عشق را میخورند
و شعر بالا میآورند
بیزارم
به سنجاقک روی شانهام سلام کردم
گفت:
«نفسات
بالهایام را چسبناک میکند.»
۰۴/۰۸/۰۵