زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

آخرین مطالب
نویسندگان

جشنواره کمدی 1

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ب.ظ

(طنزیات) 

با لهجه اصفهانی بخوانید.

متن طنز تهیه شده برای آئین اختتامیه دومین جشنواره نمایش های کمدی تالار هنر اصفهان (بخش اول)

     سلام. راستش من یُخده پررواَم. شوما به بزرگواری خوددون ببخشیند. آخه به نظری من حق گرفتنیس. البته من نَیمِدَم اینجا حقما بیگیرما.(با بغض) خدا خودش حقی منا از... بگذریم .... من فقط می خواسم یه شرحی از کارا خودم بدم . می خواسم بدونیند جاش بود منم امشب ازم دعوت بشد بیام رو سن آ جایزما بیگیرم. اما چرا نشد حالا برادون میگم.

     خدا همه رفتگونی خاکا بیامرزد، بابا حجی منم بیامرزد. از اونجای که مثی همه اصفانیا بابا حجی منم عادت به دست و دلبازی داشت، هرشب قبلی خواب پولاییا که از صپ دری حُجرِش جمع کرده بود میشمرد آ تو پشتیش قایم می کرد. بعدش یه نیگا به من می کرد آ می گفت تو هنوز دنبالی قرتی بازی هسی؟ برو بابا یه تیکه نون پیدا کون وصله شیکمت کون آ فکری نون باش که خربوزه آبس. منم می گفتم بابا حجی این کارا که من دنبالشم قرتی بازی نیس . هنرس. من می خوام یه نویسندگانی بزرگ بشم. ببخشیندا اون روزا فکر می کردم نویسندگانی بزرگ یه نفرس.

     از بابا حجی نصیحتی پدرانه آ پند و اندرزی مسالمت آمیز آ کم کم پس گردنی رأفت آمیز آ بعدش اردنگی مصلحت آمیز. آ از من نشنفتن آ خودمو به نفهمی زدن آ پشتی گوش انداختن آ دنده پهنی. عشقم فقط تیاتر بود و سینما و فیلم و نمایش و این حرفا. آخرش هم آقا جونم از دسّی من که تنها پسری دسه گلش بودم آ پولاشا حروم کرده بودم دق کرد و مرد. الاهی هرچی خاکی اونس قبری شوما باشه... ببخشیند عمری شوما باشد.

     بعد از فوتی بابا حجی که الاهی نور به قبرش بباره مجبور شدم هر چی پول جمع کرده بود برا عوارضی شهرداری و تراکم و ماده صد و ماده 200 و ماده 500 و هزار تا چیزی دیگه هولوکی بیریزم تو جیبی شهرداری.

     از شوما چه پنهون بابا حجی تو عمرش یه قرونم به شهرداری نداده بود. اما منی ساده که می خواسّم یعنی شهروندی قانونمدار باشم همه را دادم. اولش که می دیدم حاصلی یه عمر اخلاقی حسنه بابا حجیم دارد از دسم میرد یُخده پکر شدم. اما بعدش کم کم حسابی کار دسم اومد آ دعا به جونی شهرداری کردم که با این پولا به سر و وضعی شهرمون رسیدس آ مثی دسه گلش کردس.

      خصوصا وقتی فهمیدم که شهرداری کارای فرهنگی و هنری هم می کوند آ خصوصا برا تئاتر و نمایش یه حسابی خاصی واکردس. منظورم همین جشنواره کمدیس. با خودم یخده فکر کردم و گفتم خوب چرا من ازین موقعیت استفاده نکونم؟ منم یه عمر همه چیما دادم در راهی هنر . حالا از تجربیاتم استفاده کونم بلکی ما هم سری تو سرا در بیاریم آ کم کم داخلی آدم حساب بشیم.

     برا همین نیشسم یه نمایشنامه کُمُدی خوشگل برا جشنواره نوشتم. اما از اونجای که دور از جونی شوما زیاد به خودم اطمینان نداشتم فکر کردم اگه بتونم سفارشی رئیس رؤسا را داشته باشم احتمالی برنده شدنم بیشترس. 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۲
محمد جلوانی

جشنواره

طنز

نمایش کمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی