اتاقم را می خواهم
سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۰۴ ق.ظ
سعی کردهام اتاقی از آن خود (به قول ویرجینیا ولف) داشته باشم. الان اتاقی برای خودم دارم اما اتاقی است که از آن من نیست. در خانه پدرم است. دیگران به آن سرک میکشند و حتی در آن اتراق میکنند. انبار چیزهای اضافیشان کردهاند و برای همین دوستش ندارم. هرگاه خانه پدرم میروم دقایقی را آنجا میگذرانم، به کتابهایی که آنجا انبار کردهام سرک میکشم، نگاهی به در دیوارش میاندازم، به نقشههایی که روی دیوارش چسباندهام دست میکشم اما نمیتوانم بمانم. من اتاق دیگری را دوست داشتم. اتاقی که از آن من بود و با آن خاطره داشتم. آن را از من ربودند با همه خاطراتش و این را به من حواله دادند. من اتاقم را میخواهم.
۹۷/۰۶/۱۳