خرنوب
احتمالاً برای شما هم پیش آمده که گاهی کلمهای، شعری یا آهنگی به مدت زیادی در مغزتان وزوز میکند و نمیرود. خودتان هم نمیدانید چرا. این تکه مدتها به صورت مداوم در ذهن شما تکرار میشود تا این که خود به خود فراموشتان میگردد.
از این جور مسائل ذهنی برای من و شما زیاد پیش آمده که لزوماً اهمیتی هم ندارد. اما چند روزی بود که یک واژه عجیب و غریب مدام در کلهام میپیچید. کلمهای که نمیدانستم از کجا آمده و اصلاً معنایی دارد یا نه و چرا اینقدر در ذهن من میچرخد.
آری این کلمه «خرنوب» بود. معنیاش را نمیدانستم و فکر هم نمیکردم اصلاً معنی داشته باشد.
امروز جستجویی در اینترنت کردم و دیدم که کلمه معناداری است و بر عکس ظاهرش معنای خوبی هم دارد. در حقیقت نام یک گونه گیاهی است که مزه شیرینی دارد و در قدیم به جای شکر برای پخت شیرینی استفاده میشده است. حال این که این کلمه چرا باید به ذهن من برسد احتمالاً به خاطر این است که زمانی در جایی آن را خواندهام و چون معنیاش را نمیدانستم فراموشش کردهام و حالا بنا به دلایلی از لایههای زیرین مغز رو آمده و برای خودش در لایههای رویی ول میچرخد.
به هر حال با این جستجو و رمزگشایی از مفهوم این کلمه، پرونده خرنوب در ذهنم مختومه شد. احتمالاً دیگر معنایش را هم از یاد نخواهم برد.
در ویکیپدیا توضیحات خوبی درباره آن آمده است. اگر دوست داشتید بخوانید.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%A8