مصائب تابستان
هنوز تابستان نشده است اما نشانههایش خیلی وقت است آغاز شدهاند.
گرما، آری گرما نشانه اصلی تابستان است و هنوز بهار به پایان نرسیده گرما امانمان را بریده است.
بهارمان تابستان بود تا ببینیم تابستانمان چه میشود.
اصولاً فصل مورد علاقه من پاییز است.
پاییز و شاعرانگیاش.
پاییز و اعتدالش.
اعتدالی که رو به خنکی است نه مانند بهار رو به گرمی.
به همین خاطر پاییز را حتی از بهار بیشتر میپسندم.
و پاییز چه زود میگذرد چرا که از اول مهر آغاز میشود و با پایان آذر اتمام مییابد.
در کل سه ماه میشود و شاید کمتر.
اما تابستان برای ما کویرنشینان
-اصفهان هم دیگر یک شهر کویری است-
تابستان برای ما از اواسط بهار شروع میشود و کمِ کم تا پایان شهریور ادامه دارد
اگر تا درون دل پاییز نرود.
و من گرما را دوست ندارم.
کلافهام میکند
مریضم میکند
و حتی نمیگذارد خواب به چشمانم بیاید.
چند روز گذشته را با دل درد سر کردم.
دل دردی که احتمالاً به خاطر خوردن میوهای تابستانی یا آبهای شهری که در تابستان استعداد آلودگی بیشتری دارند، رخ داده بود.
کارم به دکتر و آمپول و سرم کشیده شد.
ممنون که احوالم را میپرسید.
خدا را شکر الان بهترم.
اما تازه از فردا تابستان شروع میشود.
تابستانی که هنوز نیامده نشانههایش مرا مریض کرده است.
خدا خودش به خیر بگذراند.