هر چه خدا خواست
گاه به فکرم که چه سان میشود
گاه چنین گاه چنان میشود؟
گاه همه رو به روال است کار
گاه ولی سخت و گران میشود
گاه دهد دست به دست آنچه هست
تا نشود آنچه که آن میشود
گاه ولی زود و بدون دلیل
سلسلهی کار روان میشود
آب که شد مایه و اصل حیات
گاه ولی قاتل جان میشود
شیر بدرّد دگران را و گاه
خون بهجگر، شیر ژیان میشود
پای شود لنگ به کوتاه راه
گاه دراز است و روان میشود
طوطی شیرینسخن نغزگوی
لال و یا نیمهزبان میشود
پستهی خندان بشود بسته و
باز دل بستهدهان میشود
راز فروبسته به بسیار سال
گاه به یک نکته عیان میشود
راست، قد پیر کهنسال و گاه
قد جوان مثل کمان میشود
پیرزنِ در به در از عشق یار
گاه زلیخای جوان میشود
بر چه حساب است و کتاب و دلیل
این که چنین کار جهان میشود؟
ساعت دنیا به چه سان کوک شد
کاین روش دور و زمان میشود؟
کاش بفهمم به چه سان یا چه طرح
یا چه اصول و چه نشان میشود؟
چشم خرد باز نمودم که عقل
راهبر راز نهان میشود
عقل مرا راهنمون، شعر من
راهنمون دگران میشود
نکتهی سربسته در این شعر بین
بهر تو اینگونه عیان میشود
آری اگر نیک بفهمی عزیز
هر چه خدا خواست همان میشود