دیوانه تر
پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۴۴ ق.ظ
دیوانهتر از توفان، پروانهتر از بادم
میچرخم و میگردم، میرقصم و آزادم
در اوج به پروازم رو سوی خدا دارم
هر چند زمینگیرم، هر چند زمینزادم
تا خواست خدا بر پا سازد اثر عالم
بودش نظری بر من، سرمنشاء ایجادم
در نقش خودم گر چه مامورم و معذورم
نه حاکم بیعدلم، نه تابع بیدادم
نه کافر لامذهب، نه شیخ مناجاتم
نه رند غزلخوانم، نه داعی ارشادم
هم فارغ از امروزم، هم غافل فردایم
از دی که گذشت اصلاً چیزی نبود یادم
بر گردن من چون نیست دِینی ز کسی دیگر
گر لقمه زنم در خون، در باطن خود شادم
کارم شده هر روزم، شب سازم و پی در پی
از بس که چنین کردم، در کار خود استادم
گیرم که به محفلها من بندهی ناچیزم
از اسب اگر افتادم، از اصل نیفتادم
۰۲/۰۵/۱۹