عاقبت الامر
پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۰۶ ق.ظ
غیر درگاه توام نیست دگر دادرسی
کاش یک لحظه به داد دل ما هم برسی
دیدن روی تو شد آرزوی آخر من
چه شود گر که برآورده نمایی هوسی؟
ذرّهایم و ز تو امّید پریدن داریم
میدهی عزّت و اقبال به هر خار و خسی
ما اسیریم در این بیهُده پوییهامان
ما غریبیم و نداریم دگر همنفسی
تا به زندان جهانیم چنین دربندیم
در تن خویش گرفتار حصار و قفسی
سر فرو برده به جیبیم که شاید روزی
بشنویم از سر این راه نوای جرسی
کاش آه دل ما موجب درمان گردد
کاش از ره برسد عاقبت الامر کسی
۰۲/۰۶/۰۲