آدمی هستم
دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۰۸ ق.ظ
من هم آدمی هستم در میان آدمها
نه فراز بالاها، نه فروتر از کمها
راه خود گرفتم پیش، گر چه سخت، باکی نیست
پر ز پیچ و خم بود و من گذشتم از خمها
زخم خوردهام آری در سلوک دورانها
خوب گشتهام اما با حضور مرهمها
سوزها درونم بود سوخت جان من چون زهر
با تلاش خنثی شد جانگدازی سمها
زندگی مرا غمگین خواست من ولی شادم
خویش را چو رندانه وارهاندم از غمها
خیرخواه خلقم با دست بسته و خالی
گر نه بخششی کردم بر مثال حاتمها
تشنهی محبت را کی عطش رها سازد؟
گر چه بارها نوشد جرعهها ز زمزمها
نیست یک سر سوزن حُبّ جاه در جانم
عاقبت چو بر باد است تاج شاهی جمها
آن که راه حق پوید در جهان نگنجد چون
خیمه میزند بیرون از تمام عالمها
۰۲/۰۸/۰۱