ساقی علیست
دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۴۷ ق.ظ
این جام بلور را پُرَش کن، ای ساقی! از آن شراب دلخواه
با دارویِ می که میخورانی، ما را برَهان ز رنج جانکاه
ساقی! که طبیب درد مایی، غیر از تو که درد ما کند خوب؟
ما را بنواز با شرابی، عمر غم و غصه کن تو کوتاه
ما با تو خوشیم و غم نداریم، با شخص دگر صنم نداریم
سر بر قدم تو میگذاریم، چون خدمت خادمان درگاه
شادیم اگر چه در کنارت، گوییم ولی ز دوری یار
بهبه به چنین شراب بهبه، آه از غم هجر یار صد آه
ای کاش به لطف ساقی امشب، دیدار رخش شود میسر
روشن شود این دو دیدهی ما، از روشنی جمال آن ماه
ساقی تو خود آن حبیب مایی، با تو ز فراق شکوهای نیست
فهمیده کسی که طی نموده، سر تا سر عمرش اندر این راه
این حرف و سخن که گفتهام بود، تمهید که گویم این نهایت
در مکتب عاشقان آگاه، الله علی، علیست الله
۰۲/۰۸/۲۲