تلاطم عشق
دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۲۱ ق.ظ
من از تلاطم عشق تو در تب و تابم
سوار کشتی عشق و اسیر گردابم
نه لحظهای به امید رهایی و نه دَمی
به فکر ایمنی و راحت و خور و خوابم
اگر نبود چنین شور در دلم حتماً
سکون زندگیام کرده بود مردابم
ز ضربههای مدام تو در نوا آیم
به تارهای دلم عشق توست مضرابم
درون من پر شعر و ترانه است و سرود
اگر به چهره چو زاهد درون محرابم
مرا تو هر چه که خواهی بنام باکی نیست
نه من اسیر عناوین و ذکر القابم
منی که شهرهی شهرم به عشق ورزیدن
چه باک اگر که زبانزد میان اصحابم
دلم خوش است تو را دارم ای اهورایی
نیایش تو مرا کرده است شادابم
۰۲/۱۱/۰۲