بخت خودم
سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۲۸ ق.ظ
پشت پا میزنم به بخت خودم
میوهی نارس درخت خودم
توی لاک خودم نمیگنجم
لیک محبوس توی رخت خودم
حکم و فرمان ز کس نمیگیرم
حاکم محض پایتخت خودم
کنج عزلت گزیدهام تنها
گیج و مبهوت حال لَخت خودم
داغم از تب ولی چو سنگم چون
جلوهی روح سرد و سخت خودم
غوطهور بین مرز خواب و خیال
صبح تا شب قرین تخت خودم
روح خود را فروختم به خدا
بلکه گردم رها ز بخت خودم
۰۲/۱۱/۱۰
عالی بود
خسته نباشید