رقص
چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۱۱ ق.ظ
درویشهای ساکتِ دوار، گرمِ رقص
چرخیدهاند دور هم این بار گرم رقص
در آتش زمانه پراکندهاند و پخش
در آب و باد و خاک طنیندار گرم رقص
مُردن نمیرسد به تمهمتن که قوَّتش
جاوید مانده، زنده و جاندار گرم رقص
جا در خودش نمیشود و پاره میکند
این حجم جا گرفته به اجبار گرم رقص
تیری به قلب خورده و بیتاب گشته است
این دلسپرده عاشق دلدار گرم رقص
این لانه را برای خود و بچههای خود
بنیان نهد پرنده به منقار گرم رقص
این دور و روزگار حصاریست بیخطوط
محصور گشته این در و دیوار گرم رقص
خط خط نموده میلهی زندان حضور او
در حبس مانده است ستمکار گرم رقص
قانون شکسته است و به جبران کار خود
گردیده است بند و گرفتار گرم رقص
حقش نبود و قسمت او شد خوشیّ و عیش
اما نشد نصیب سزاوار گرم رقص
در آسمان نجوم به چشمک زدن شدند
آشفته هر چه ثابت و سیار گرم رقص
۰۳/۰۲/۰۵