پاپتی
بی دل و جرات و خجالتیام
بیسر و پا نه، گر چه پاپتیام
بس که از پشت خوردهام خنجر
پرِ زخم و خراش و خطخطیام
در دلم نیست بغض و کینهی کس
نه بداندیش و نه حسادتیام
گاه عاقل، گَهی پر از جهلم
گه غریزی و گاه عادتیام
توی کار خودم نخستینم
شخص باهوش و باکفایتیام
نیستم اهل فرقهای هرچند
تا حدودی ولی ملامتیام
خواندهام درسهایی از قرآن
مثلاً محسن قرائتیام
مگذارید- گر تناقض هست
در سخن_ پای بیصداقتیام
بپذیریدم از ره انصاف
نیستم تنبل، اهل راحتیام
نیست میلم اگر به مهمانی
نه که انسان بینزاکتیام
نشده دیدن شما قسمت
یا که من شخص کم سعادتیام
محض دیدارتان رِسَم خدمت
نه پی سود و نه غرامتیام
نه به دنبال پست و عنوانم
نه پی رفع هیچ حاجتیام
نه به دنبال کسب پول و پَله
نه به دنبال رانت دولتیام
دارم اکنون توقع دیدار
دلمشوّش ز بیعنایتیام
بهر خود نیست میزنم چانه
بهر دیدار دوست غیرتیام
با چنین وضع بنده جویای
حال و احوال و هم سلامتیام
دستبوسم، زیاده عرضی نیست
بنده یکلاقبای پاپتیام
قشنگ بود
خدا حفظتون کنه