نمی فهمی
سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۱۵ ق.ظ
چقدر حرف مرا ای دغل نمیفهمی
کنار گوش توام، این بغل نمیفهمی
هزار بار خودت را زدی به کوچهی چپ
درون معرکه باباشمل نمیفهمی
اگر مدام و مکرّر بگویمت حتی
هزار بار بگویم اَقَلّ، نمیفهمی
به هر طریق و به هر صورت و به هر آیین
زبان خود بکنم گر بَدَل نمیفهمی
به انگلیسی و روسی و چینی و اردو
به ترکی و عربی فیالمثل نمیفهمی
طلای نابم و هستی کنار من اما
مثال برگه چک بیمحل نمیفهمی
چنان دغل شدهای گر کند مرا تایید
خدای خالق عزّوجلّ نمیفهمی
به حرف منطقی من نمیسپاری گوش
به سر فرو بروی در هچل نمیفهمی
اگر چه شعر بگویم که رشک خیزد از آن
روان روشن شیخ اجل نمیفهمی
ز طبع خویش برآرم گهر چه سود که تو
چکامه، شعر دَری و غزل نمیفهمی
۰۳/۰۲/۱۸