خنجر احباب
شنبه, ۲ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۰ ق.ظ
بر پشت من از خنجر احباب نشانهاست
بر روح و روانم اثر زخم زبانهاست
هر چند جوانم، به خرد پیرم و دانا
اما دل من در گرو رسم جوانهاست
مشغولِ هرس کردن بدحالیِ خویشم
زین روست دلم خوش به دَم باغچهبانهاست
از خویش برون آمدم و راهِ نفوذم
در قلب فروخفته از آن روزن جانهاست
گر عقل من از باب معاشم ندهد سود
صیقلدهِ اندیشهی بیتوش و توانهاست
سود تو در این ثانیهها خفته، بدان که
در رفتنِ هر یک نفسِ مفت، زیانهاست
مشغول مکن فکر خودت را به فضولان
دنیا پُرِ بیمزّگیِ مزّهپرانهاست
۰۳/۰۴/۰۲