قلندروار
شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۰۸ ق.ظ
به دنبال شه مردان قلندروار میگردم
زمین را وانهادم بر سر دیوار میگردم
نه یار و همدمی دارم، نه محبوبی، به جز مولا
رهایم از همه، تنها به عشقش یار میگردم
دو دو تای جهان در گوش من جز حرف گنگی نیست
که چون پرگار گِردِ نقشِ هشت و چار میگردم
نمیخواهم کسی چیزی به کشکولم بیندازد
فقط از فیض لطف شاه کاسبکار میگردم
به دنبالم بیاید یا نیاید کس تفاوت نیست
شبی تار است و من در راه مشعلدار میگردم
منم آن عاشقی کاین راه را با جان نمودم طی
ندارد فرق عزّتمند زان یا خوار میگردم
مسیر عاشقی را طی کنم تا سر رسد عمرم
دمی که سوی حق از این جهان احضار میگردم
نمیگویم خطایی نیست بر من، هست امّیدم
که برخوردار از غفران آن غفّار میگردم
۰۳/۰۵/۱۳