پرونده ما
بلی پروندهی ما هم زمانی بسته خواهد شد
دگر دنیا ز دست ما زمانی خسته خواهد شد
اگر بوده بسی بر ما نهان اسرار در عالم
هویدا رازهای تا ابد سربسته خواهد شد
کنار سنگ، سالم مانده بود این شیشهی عمر و
هزاران خردهریز این شیشهی نشکسته خواهد شد
به دنیا آمد انسان و نبودش رغبت و میلی
به این دنیا ولی کم کم بشر وابسته خواهد شد
تمام عمر کوشش میکند نام و نشان یابد
از آن نام و نشان شخصیتی برجسته خواهد شد
حواسش جمع تا شاید پذیرندش دگر مردم
خطا گر کرد بیرون از گروه و دسته خواهد شد
سراغش مرگ میآید، دگر فارغ شود از فکر
روانش از چه و چون جهان وارسته خواهد شد
به زندان بود گویی و شود آزاد زین زندان
شود پرّان چو روحش، این قفس بشکسته خواهد شد
به سان آن که در زنجیر باشد دست و پاهایش
تمام بندها یک آن ز هم بگسسته خواهد شد
شکوفا میشود با مرگ و جانی تازه میگیرد
جوانه میزند روحش برون از هسته خواهد شد