زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

زوایا

سرکشی به زوایای پنهان کتاب، ادبیات و فرهنگ

اینجا صفحه ای است برای به اشتراک گذاشتن شعرها و نوشته هایم در زمینه های مختلف فرهنگ و ادبیات، معرفی و نقد کتاب.

نویسندگان

یادداشت نویسی

چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۱۲ ق.ظ

ذهن انسان چیز عجیبی است.

همان موقع که احتیاج‌اش داری تنهای‌ات می‌گذارد.

نه تنها رهایت می‌کند

که حتی بر عکس آنچه تو می‌خواهی عمل می‌کند.

مثلاً الآن کار مهمی داری و می‌خواهی آرامش داشته باشی.

یک‌هو دچار آشوب و اضطراب می‌شوی.

می‌خواهی تمرکز کنی

اما افکار درهم و آشفته به سویت هجوم می‌آورند.

می‌خواهی به چیزی فکر نکنی

و همان موقع فقط همان چیز تمام فضای ذهنت را اشغال می‌کند

و خیلی چیزهای دیگر.

به این که چرا چنین چیزی اتفاق می‌افتد 

و چرا مغز ما این طور کار می‌کند

کاری ندارم

اما به هر حال این طور کار می‌کند

و این نحو کار کردنش گاهی برای‌مان دردسرساز می‌شود.

با یکی از دوستان قرار گذاشتیم

که هر روز یک یادداشت بنویسیم 

و برای هم بفرستیم.

دوست عزیز موضوعی را پیشنهاد کرد 

تا هر روز در خصوص همان موضوع بنویسیم

که من آن موضوع را نپسندیدم

اما اصل یادداشت‌نویسی را چرا.

امروز خواستم موضوعی پیدا کنم و درباره‌اش مطلبی بنویسم.

اما هر چه در ذهنم گشتم چیزی پیدا نکردم.

در این کَلّه که هر روز پر از موضوعاتی برای حرف زدن بودن چیزی پیدا نشد.

یاللعجب.

انگار ذهنم به طور عجیبی در مقابل این که حرفی از خودش تولید کند مقاومت می‌کرد.

من هم راه دیگری انتخاب کردم

تا شکستش دهم.

بله

درباره‌ی خودش نوشتم.

درباره‌ی این اخلاق بی‌خودش.

درباره‌ی این که همین حالا که نیازش دارم تنهایم گذاشته است.

فکر کنم آن قدر که می‌خواستم نوشتم.

یک یادداشت کوتاه ...

در همین حد که به ذهنم بقبولانم

تو زیر دست منی

نه من زیر دست تو.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۵/۳۱
محمد جلوانی

یادداشت نویسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی