چگونه خرکیف شویم؟ 2
راستش پس از نوشتن بخش اول این مطلب مقداری پیرامون موضوع فکر کردم.
واقعاً خرکیف شدن در چه حالتی برای یک انسان رخ میدهد؟
ما برای آن که از زندگی لذت ببریم
راهکارهایی داریم.
هر کسی کمی آشنایی با این راهکارها دارد.
بعضی کمتر و بعضی بیشتر.
آن که به دنبال لذت بردن باشد
خواه ناخواه با جستجو و پرسش راهاش را نیز پیدا میکند.
هر چند بعضی از راهها کمی مخفیتر و پیچیدهترند
یا نیاز به خرج کردن پول یا زمان یا ایجاد ارتباطات دارند.
اما به هر حال کم کم بر تجربه و دانستههای فرد افزوده میشود
و گام به گام به شاهد مقصود نزدیکتر میشود.
آن که دنبال لذت خورد و خوراک است راهاش را پیدا میکند.
مثلاً جای بهترین رستورانها
بهترین زمان مراجعه به خوراکفروشیها
بهترین قیمتها
نحوهی بهرهمند شدن از تخفیفها و غیره.
آن که دنبال لذات معنوی است به شرح خودش.
آن که دنبال پول جمع کردن است همین طور.
آن که دنبال قدرت یا شهرت است هکذا.
اما هر چه فکر کردم دیدم همهی این موارد میتوانند لذتبخش و براگیزاننده باشند
اما آیا خرکیفکننده هم هستند؟
خرکیف شدن یعنی از چیزی مست و مدهوش و از خود بیخود شدن.
فکر میکنم یک انسان هیچ وقت از راههای معمول نمیتواند خرکیف شود.
خرکیف شدن فقط در حالتی اتفاق میافتد
که شخصی خط قرمزها را زیر پا بگذارد
تابوها را بشکند
مرزها را درنوردد
با هنجارها دربیفتد
و ... .
در غیر این صورت دارد زندگی میکند
مثل بقیهی مردم.
این چه خرکیف شدنی دارد؟
خوشاش میآید.
خوشخوشاناش میشود.
اما خیرکیف نمیشود.
اینجا یک دوراهی مطرح میشود.
اگر چنین مقدمهای را بپذیریم
که به صورت عادی و معمولی نمیشود خرکیف شد
و برای اتفاق افتادن چنین چیزی
نیاز است دچار خلاف یا بیاخلاقی شویم
پس آیا کلاً خرکیف شدن مُجاز است یا خیر؟
بدیهی است که مُجاز نیست.
این چیزی است که من به آن رسیدم.
یعنی اگر انسان اخلاقمدار و درستکاری هستید
کلاً دنبال خرکیف شدن نباشید.
زندگی کنید
به بهترین نحوی که میتوانید
و از آن لذت ببرید.
در همین حد.
اما اگر خواستید خرکیف شوید
بدانید که از راه راست دور خواهید شد.
این چیزی است که من دریافتم.
نظر بقیه را هم دوست دارم بدانم.
فکر نکنم تا کنون کسی در دنیا چنین بحث منطقی، فلسفی و اخلاقی دربارهی خر کیف شدن کرده باشد.
این هم از کرامات ماست.